• معرفی
    • مسئولیت‌ها
    • مصاحبه‌ها
    • از نگاه دیگران
    • معرفی
  • اخبار
    • تمام اخبار
    • آستان
    • مؤسسه دارالحدیث
    • پژوهشگاه و دانشگاه قرآن و حدیث
    • اخبار درس‌ها
    • مراسم و همایش
    • دیدار‌ها و بازدیدها
    • اخبار نشر
    • مراسم تشییع و ترحیم
    • سایر اخبار
  • آثار و تألیف‌ها
  • درس‌ها
  • سخنرانی‌ها
  • خاطره‌‌ها
  • یادداشت‌ها
  • نگارخانه
/ خانه / یادداشت‌ها و بیان‌ها / ​پژوهشى در باره تداوم رهبرى در همه عصرها
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
تاريخ : 1395/05/02 | کد : 43205 | بازدید : 4876

​پژوهشى در باره تداوم رهبرى در همه عصرها

​پژوهشى در باره تداوم رهبرى در همه عصرها
هدايت اقوام و جوامع مختلف بشر ، سنّت قطعى الهى در نظام آفرينش است . چيزى كه هست ، راه‏نمايان خداوند متعال ، گاه پيامبران اويند كه مؤسّس شريعت‏اند و «نذير» يا «مُنذر» ناميده مى‏شوند و گاه ادامه دهندگان راه پيامبرند كه «هادى» ناميده مى‏شوند . ...

از نگاه قرآن و احاديث صحيحى كه از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت او به ما رسيده است، بهره‏مند ساختن انسان در همه اعصار از راه‏نما، سنّت خداوند متعال است و زمين ، هيچ گاه از راه‏نمايى كه بتواند راه درست زندگى را به مردم نشان دهد ، خالى نبوده و نخواهد بود . قرآن كريم با صراحت مى‏فرمايد :

«وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ .[1]

هيچ قومى نبوده ، مگر آن كه در ميانشان هشدار دهنده‏اى گذشته است» .

«وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ. [2]

بى گمان، ما گفتار خود را پى در پى به آنها رسانديم تا شايد به ياد آورند» .

و نيز خطاب به خاتم پيامبران مى‏فرمايد :

«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِ‏ّ قَوْمٍ هَادٍ .[3]

تو ، تنها هشدار دهنده‏اى و هر قومى ، راه‏نمايى دارد» .

اين آيات ، به روشنى دلالت دارند كه هدايت اقوام و جوامع مختلف بشر ، سنّت قطعى الهى در نظام آفرينش است . چيزى كه هست ، راه‏نمايان خداوند متعال ، گاه پيامبران اويند كه مؤسّس شريعت‏اند و «نذير» يا «مُنذر» ناميده مى‏شوند و گاه ادامه دهندگان راه پيامبرند كه «هادى» ناميده مى‏شوند . مقصود ما از استمرار امامت در همه اعصار ، همين است كه جامعه بشر ، هيچ گاه از راه‏نماى الهى (پيامبر يا جانشين او) خالى نيست .

احاديث صحيحى كه اين معنا را تأييد مى‏كنند، به چند دسته تقسيم مى‏شوند:

دسته اوّل . احاديثى كه دلالت دارند كه زمين از هنگامى كه آدم ابو البشر آفريده شد تا كنون ، از امام، خالى نبوده است و تا انسانى روى آن زندگى مى‏كند ، امامت ادامه خواهد داشت .[4]

دسته دوم . احاديثى كه بر ضرورت تداوم حجّت الهى در همه اعصار تأكيد دارند و تصريح مى‏كنند كه حجّت خدا ، قبل از مردم و همراه با مردم و پس از مردم بوده و خواهد بود .[5]

دسته سوم . احاديثى كه بر ضرورت تداوم حضور عالِم و راه‏نماى الهى در همه اعصار ، تأكيد مى‏كنند .[6]

دسته چهارم . احاديثى كه ضمن تأكيد بر ضرورت وجود امام و حجّت و عالِم الهى، به حكمت و فلسفه تشريعى و تكوينى وجود امام، اشاره مى‏كنند .[7]

دسته پنجم . احاديثى كه تأكيد دارند امام و حجّت الهى ، گاهى آشكار است و گاهى پنهان .[8]

دسته ششم . احاديثى كه اهل بيت پيامبر صلى اللّه عليه و آله را به ستارگان آسمان تشبيه كرده‏اند كه هميشه در آسمان هستند و هر گاه ستاره‏اى ناپديد شود ، ستاره‏اى ديگر پديدار مى‏گردد[9] و همچنين اهل بيت عليهم السلام تا دامنه قيامت، براى جهانيان، نورافشانى خواهند كرد . برخى از اين احاديث ، به طور مشخّص به امام مهدى عليه السلام اشاره دارند .[10]

دسته هفتم . احاديثى كه دلالت دارند در همه اعصار، عدلى از اهل بيت پيامبر خدا خواهد بود كه با تحريف دين ، مبارزه خواهد كرد .[11]

با تأمّل در احاديثى كه بدانها اشاره شد و ملاحظه آنها در كنار آياتى كه بر استمرار هدايت الهى در همه اعصار دلالت دارند و حديث ثقلين‏[12]و نيز احاديثى ديگر مى‏توان به اين جمع‏بندى رسيد كه :

1 . مقصود از «امام» ، «حجّت» و «عالِم» ، در همه احاديثى كه گذشت ، همان «هادى» در آيه هفتم سوره رعد است . در حقيقت ، اين احاديث ، مفسّر و مبيّن آيه ياد شده و آيات مشابه آن هستند و هر يك از اين نام‏ها ، به يكى از ويژگى‏ها و مشخّصات هادى و راه‏نماى الهى در هر عصر اشاره دارد .

2 . راه‏نمايان الهى كه وجود آنها يكى پس از ديگرى در همه اعصار ضرورى است ، اعم از پيامبران و جانشينان آنها هستند .

3 . راه‏نمايان الهى پس از پيامبر خاتم صلى اللّه عليه و آله تا دامنه قيامت ، اهل بيت آن بزرگوارند . علاوه بر احاديثى كه در اين فصل بر اين معنا دلالت دارند، احاديث فصل‏هاى دوم، سوم و چهارم نيز بر آن دلالت مى‏كنند .

4 . راه‏نماى الهى در برخى از مقاطع تاريخ ، بنا بر مصالحى ممكن است از ديدِ مردم غايب گردد . در اين صورت، هر چند جامعه از بخشى از منافع وجود امام، محروم است ، ليكن از بركات تكوينىِ وى ، تا هنگام ظهور برخوردار خواهد بود .

نقد دلايل نفى استمرار امامت‏

بر پايه اين جمع‏بندى - كه مقتضاى احاديث صحيح و مورد تأييد قرآن كريم است - ، امامت و رهبرى الهى در تمام اعصار ، استمرار داشته است و زمين ، هيچ گاه از حجّت الهى خالى نبوده و نخواهد بود ؛ ليكن در مقابل آيات و احاديثى كه بر اين معنا دلالت دارند، نصوص ديگرى هستند كه به ظاهر ، بر عدم استمرار امامت و هدايت الهى در همه اعصار دلالت دارند كه طرح و نقد آنها در اين جا ضرورى است :

1 . دلايل دوران فترت‏

مهم‏ترين دليلى كه در برابر ادلّه استمرار امامت قابل بررسى است ، نصوصى هستند كه بر دوران فترت ميان بعثت انبياى الهى دلالت دارند . «فترت» ، در اصل ، به معناى سكون و آرامش است و بدين جهت ، فاصله ميان دو جنبش، دو نهضت و كوشش نيز فترت ناميده مى‏شود . قرآن كريم نيز دوران ميان نبوّت عيسى عليه السلام و نبوّت خاتم پيامبران را دوران «فترت رُسُل» ناميده است . اين دوران ، حدود ششصد سال طول كشيده است .[13]

برخى از احاديث تصريح مى‏كنند افرادى كه در دوران فترت زندگى كرده‏اند ، مستضعف شمرده مى‏شوند و در قيامت ، مؤاخذه نخواهند شد.[14] بنا بر اين ، اين شبهه پيش مى‏آيد كه در دوران فترت، امامت و هدايت الهى، استمرار نيافته است.

پاسخ اين شبهه ، آن است كه قرآن و احاديث اسلامى ، فاصله ميان عيسى عليه السلام و خاتم پيامبران صلى اللّه عليه و آله را دوران «فترت رُسُل» ناميده‏اند ، نه «فترت امام و حجّت» . بنا بر اين ، نصوصى كه بر ثبوت دوران فترت دلالت دارند ، نمى‏توانند استمرار امامت و هدايت الهى در همه اعصار را نفى كنند و بنا بر اين ، معارض نصوصى كه بر استمرار امامت دلالت دارند ، محسوب نمى‏شوند .

افزون بر اين ، بر اساس آنچه در قرآن بدان اشاره شده ،[15] ميان مسيح عليه السلام و خاتم پيامبران ، حدّاقل سه پيامبر مبعوث گرديده‏اند . نيز طبق احاديث متعدّد ، همه انبياى الهى ، وصى داشته‏اند[16] كه در دوران فترت رسل ، هدايت ظاهرى و يا باطنىِ‏[17] طالبان حق ، به آنها سپرده مى‏شده و آخرين حجّت الهى پيش از بعثت خاتم پيامبران ، خالد بن سنان عبسى‏[18] بوده كه پيامبر خدا با دختر او ملاقات كرده است و طبق روايتى ، امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد :

إنَّهُ كانَ بَينَ النَّبِىِّ صلى اللّه عليه و آله وَ عيسى‏ عليه السلام وَ لَم يَكُن بَينَهُما فَترَةٌ .[19]

او ميان پيامبر خدا و عيسى عليه السلام مى‏زيسته و ميان آن دو ، فترتى نبوده است .

بنا بر اين ، دوران «فترت رُسُل» ، با استمرار امامت و هدايت باطنىِ الهى به وسيله امام غايب و يا امام ظاهرى كه مردم به وى دسترس ندارند ، منافاتى ندارد، چنان كه در برخى از احاديث ، فاصله ميان از دنيا رفتن يك امام تا ثابت شدن امامتِ امامِ پس از او ، دوران فترت ناميده شده است .[20] امام صادق عليه السلام نيز دوران غيبت امام عصر عليه السلام را دوران «فترت ائمّه» مى‏نامد :

الَّذى يَملَؤها عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً ، لَعَلى‏ فَترَةٍ مِنَ الأَئِمَةِ يَأتى كَما أنَّ النَّبِىَّ بُعِثَ عَلى‏ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ .[21]

همو كه زمين را پر از داد مى‏كند - چنان كه پُر از بيداد شده باشد - ، پس از دوره فترت امامان خواهد آمد ، همان گونه كه پيامبر خدا پس از دوره فترت [پيامبران، ]برانگيخته شد .

تذكّر

نكته قابل توجّه ، اين كه حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه به ظاهر ، وجود هر گونه حجّت را در دوران فترت ، نفى مى‏كند :

زيد عن محمّد بن علىّ الحلبى عن أبى عبد اللَّه عليه السلام ، قال : قُلتُ لَهُ : كانَتِ الدُّنيا قَطُّ مُنذُ كانَت وَ لَيسَ فِى الأَرضِ حُجَّةٌ ؟ قالَ: قَد كانَتِ الأَرضُ وَ لَيسَ فيها رَسولٌ وَ لا نَبِىٌّ وَ لا حُجَّةٌ وَ ذلِكَ بَينَ آدَمَ وَ نُوحٍ فِى الفِترَةِ وَ لَو سَأَلتَ هؤُلاءِ عَن هذا لَقالوا : لَن تَخلُوَ الأَرضُ مِنَ الحُجَّةِ وَ كذّبوا. إنَّما ذلِكَ شَى‏ءٌ بَدا للَّهِ‏ِU فيهِ، «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ» وَ قَد كانَ بَينَ عيسى‏ وَ مُحَمَّدٍ عليهما السلام فَترَةٌ مِنَ الزَّمانِ وَ لَم يَكُن فِى الأَرضِ نَبِىٌّ وَ لا رَسولٌ وَ لا عالِمٌ ، فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً صلى اللّه عليه و آله بَشيراً وَ نَذيراً وَ داعِياً إِلَيهَ.[22]

زيد از محمّد بن على حلبى نقل مى‏كند كه گفت : از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا تا به حال ، از وقتى كه دنيا بوده ، پيش آمده كه در زمين ، حجّتى نباشد ؟ امام صادق عليه السلام فرمود : «[آرى .] پيش آمده كه در زمين ، نه پيامبرى باشد و نه فرستاده‏اى و نه حجّتى . اين ، در دوره فترتِ ميان آدم عليه السلام و نوح عليه السلام بوده است . حال اگر اين مطلب را از اينان بپرسى ، حتماً خواهند گفت : زمين ، هرگز از حجّت، خالى نبوده است ؛ ولى دروغ مى‏گويند . همانا اين ، مطلبى بود كه براى خداوند ، در آن بَدا حاصل شد . پس پيامبران و بشارت‏دهندگان و هشداردهندگانى را برانگيخت ، در حالى كه ميان عيسى عليه السلام و محمّد صلى اللّه عليه و آله برهه‏اى از زمان بود كه در آن ، نه پيامبرى در زمين بود و نه فرستاده‏اى و نه عالِمى . پس خداوند ، محمّد صلى اللّه عليه و آله را برانگيخت تا بشارت دهنده و هشدار دهنده و فرا خواننده به سوى خداوند باشد» .

به مدلول ظاهرىِ اين روايت ، علّامه مجلسى رحمه اللّه چنين پاسخ گفته است :

شايد مراد [در اين روايت‏] ، نبودنِ حجّت و عالِم ظاهر و پيدا باشد [و نه هيچ حجّت و عالِمى ، هر چند پنهان از نظر] ؛ چرا كه اخبار فراوانى بر اين دلالت دارند كه زمين هرگز از حجّت ، خالى نبوده است .[23]

بر فرض كه اين توجيه را نپذيريم، انتساب حديثِ ياد شده به امام عليه السلام ، ثابت نيست ؛ زيرا در كتاب الاُصول الستّة عشر آمده و انتساب آن كتاب به مؤلفانش ثابت نيست . افزون بر اين، زيد نَرْسى كه راوى اين حديث است ، توثيق نشده است و بر فرض كه بتوانيم سند روايت را بپذيريم ، متن آن نمى‏تواند با احاديث صحيح و مشهور و مقبول در نزد محدّثان وعلما - چنان كه ملاحظه شد - ، معارضه كند .

2 . بقاى زمين منوط به امام ظاهر

در بسيارى از احاديثى كه گذشت‏[24] يا خواهد آمد ،[25] تصريح شده كه بقاى نظام زمين ، در گرو وجود امام ظاهر يا باطن است . تنها در يكى از احاديث ، كلمه «أو باطن» وجود ندارد . متن اين حديث ، در بصائر الدرجات چنين است:

حدّثنا محمّد بن عيسى ، عن الحسن بن محبوب و الحجّال ، عن العلا ، عن محمّد بن مسلم ، عن أبى جعفر عليه السلام ، قال : لا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ .[26]

محمّد بن عيسى ، از حسن بن محبوب و حجّال ، از علا ، از محمّد بن مسلم نقل كرده كه امام باقر عليه السلام فرمود : «زمين ، بدون امام ظاهر ، دوام نمى‏آورد» .

با عنايت به صحّت سند اين حديث، اين سؤال پيش مى‏آيد كه : آيا مدلول آن مى‏تواند با ساير روايات ، تعارض داشته باشد؟پاسخ ، اين است كه : خير ؛ زيرا :

اوّلاً اين متن با همين سند ، در دو كتاب الإمامة و التبصرة و علل الشرائع نقل شده و در پايان آن ، عبارت «ظاهر أو باطن» ذكر شده است.[27] بنا بر اين ، به نظر مى‏رسد كه متن بصائر الدرجات ، افتادگى داشته باشد.

ثانياً مؤلّف كتاب بصائر الدرجات نيز اين متن را در كنار متونى آورده است كه به امامِ ظاهر و باطن ، اشاره دارند. روايت بعدى در اين متن ، به وجود حجّت غايب، تصريح دارد. عنوان بعدى نيز در باره لزوم وجود هميشگىِ حجّت است كه حتّى اگر تنها دو نفر در روى زمين باشند ، يكى از آنان حجّت خواهد بود.

ثالثاً كتاب بصائر الدرجات در زمان غيبت صغرا و توسّط يك مؤلّف امامىِ معتقد و خالص ، نگاشته شده است . پس طبيعى است كه اين شخص ، متنى مخالف معتقدات رسمىِ خود را نقل نمى‏كند.

رابعاً مفهوم اين روايت ، آن است كه زمين ، تنها با وجود امامِ ظاهر باقى مى‏ماند، در حالى كه اكنون بيش از هزار سال از زمان حضور گذشته و دنيا همچنان باقى است.

خامساً احاديثى كه به امام ظاهر و باطن اشاره دارند ، بسى بيشتر و قوى‏تر از متنى هستند كه تنها ظاهر بودنِ امام را بيان كرده است . بنا بر اين ، در فرض تعارض متون، آن گروه مقدّم مى‏شوند .


[1] فاطر : آيه 24 .

[2] قصص :آيه 51 .

[3] رعد : آيه 7 .

[4] ر . ك : ص 205 (زمين از پيشوايان هدايت، خالى نمى‏ماند).

[5] ر . ك : ص 229 ( زمين از حجّت، خالى نمى‏ماند) .

[6] ر . ك : ص 222 ح 33 و ص 224 ح 37 .

[7] ر . ك :دانش‏نامه قرآن و حديث :ج 6 (فصل چهارم/ حكمت ضرورت امامت) .

[8] ر . ك : ص‏237 (حجّت يا آشكار و به‏نام است و يا پنهان و گم‏نام) .

[9] ر . ك : ص 239 ( هر ستاره‏اى كه ناپديد شود، ستاره‏اى ديگر طلوع مى‏كند) .

[10] ر . ك : ص 237 (حجّت ، يا آشكار و به‏نام است و يا پنهان و گم‏نام) .

[11] ر . ك : ص‏251 (در هر نسلى، دادگرى دانا از اهل بيت پيامبر صلى اللّه عليه و آله وجود دارد) .

[12] ر . ك : ص 263 (فصل دوم : حديث ثقلين) .

[13] برخى معتقدند فاصله ميان اين دو پيامبر بزرگ ، كمتر از ششصد سال بوده و برخى دوران فَترت را بيش از اين مدّت مى‏دانند. به گفته برخى ، فاصله ميان ولادت عيسى عليه السلام و هجرت پيامبر خدا ، به سال رومى ، 621 سال و 195 روز است (ر.ك: تفسير ابو الفتوح رازى : ج‏4 ص‏154، پاورقى به قلم علّامه ابو الحسن شعرانى).

[14] الكافى : ج 3 ص 248 ح 1 ، معانى الأخبار : ص 408 ح 86 .

[15] يس : آيه 14 .

[16] ر . ك : دانش‏نامه امير المؤمنين عليه السلام : (بخش سوم / فصل يكم : احاديث وصايت) .

[17] ر . ك : كمال الدين : ص 161 ح 19 و 20 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 347 ح 6 و 7 .

[18] در برخى از احاديث آمده است كه او پيامبر نبوده ؛ ولى علامه مجلسى مى‏گويد : احاديثى كه بر پيامبرىِ او دلالت دارند ، قوى‏تر و بيشترند (ر.ك : بحار الأنوار : ج‏14 ص‏451) .

[19] قصص الأنبياء : ص‏277 ح‏334 ، بحار الأنوار : ج‏14 ص‏450 ح‏2 .

[20] الغيبة ، نعمانى : ص 158 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 52 ص 132 ح 37 .

[21] الغيبة ، نعمانى : ص 186 ح 38 ، بحار الأنوار : ج 51 ص 39 ح 18 .

[22] الاُصول الستّةعشر : ص‏197 ح‏169 ، بحار الأنوار : ج‏4 ص‏122 ح‏68 .

[23] بحار الأنوار : ج 4 ص 122 .

[24] ر . ك : ص 214 ح 16 .

[25] ر . ك : ج‏3 ص 181 (بخش سوم / فصل سوم : بركات تكوينى امام غايب عليه السلام ) .

[26] بصائر الدرجات : ص 486 ح 14 .

[27] ر . ك : ج‏3 ص‏181 ح 563 .

منبع : دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول از صفحه 254 تا صفحه 261
مؤلف : آیت الله محمد محمدی ری شهری
کلیدواژه امام مهدی (عج)
  • تــــازه هــــا
  • پـــربـــازدیـــدهــــا
  • نگاهی به مراحل زندگانی امام حسین علیه السلام
  • ماه رمضان ماه میهمانی جان‌هاست، نه بدن‌ها
  • ويژگی‌ها و بركات ماه رمضان
  • ماه مبارک رمضان؛ آغاز تجدید حیات معنوی انسان
  • معناى ميهمانى خدا
  • دعا یا دوا؟
  • ماه مبارک رمضان؛ آغاز تجدید حیات معنوی انسان
  • ماه رمضان ماه میهمانی جان‌هاست، نه بدن‌ها
  • امنیت اجتماعی، نعمتی بزرگ
  • دعا یا دوا؟
  • ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا
  • نسخه اى از انسان كامل و قرآن ناطق
حــــدیــــث روز
:
کلیه حقوق متعلق به پایگاه آیت الله محمدی ری شهری می باشد
  • تماس با پایگاه
  • نقشه پایگاه
  • پایگاه‌های مرتبط
      • حدیث نت
      • دارالحدیث
      • حضرت عبدالعظیم(ع)