• معرفی
    • مسئولیت‌ها
    • مصاحبه‌ها
    • از نگاه دیگران
    • معرفی
  • اخبار
    • تمام اخبار
    • آستان
    • مؤسسه دارالحدیث
    • پژوهشگاه و دانشگاه قرآن و حدیث
    • اخبار درس‌ها
    • مراسم و همایش
    • دیدار‌ها و بازدیدها
    • اخبار نشر
    • مراسم تشییع و ترحیم
    • سایر اخبار
  • آثار و تألیف‌ها
  • درس‌ها
  • سخنرانی‌ها
  • خاطره‌‌ها
  • یادداشت‌ها
  • نگارخانه
/ خانه / درس‌ها / شرح حدیث / شرح زیارت جامعه / 048 ـ و اشهد انکم الائمة الراشدون و المهدیون المعصومون
تاريخ : 1394/11/05
مدت :
توضیح :
منبع :
منبع :
بازدید: 5548

048 ـ و اشهد انکم الائمة الراشدون و المهدیون المعصومون

و گواهى مى دهم كه شما ، امامانِ راه يافته هدايت شده معصوميد .

وَ أشْهَدُ أنَّكُمْ الأْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهديُّونَ الْمَعْصُومُونَ .

و گواهى مى دهم كه شما ، امامانِ راه يافته هدايت شده معصوميد .

توضيح واژه ها

الرّاشدون : جمع «راشد» ، به معناى راه يافته ، هدايت شده ، رشد يافته . [1]

المَهْديّون : جمع «مهدى» ، به معناى هدايت شده . [2]

المَعْصُومُونَ : جمع «معصوم» ، به معناى نگه داشته شده ، ممانعت شده ، از گناه و خطا باز داشته شده ، مصونيت يافته . [3]

شرح

در عبارت هاى پيشين ، دو اصل توحيد و نبوّت ، بررسى شد . اينك زائر ، اعتقاد خود را در باره پيشوايان دينى ، اظهار مى كند و آنان را امامانى راه يافته ، هدايت شده و پاك و معصوم مى خواند كه توضيح هر يك ، خواهد آمد :

تفسير «الراشِدون»

تعبير «الراشِدون» ، به همان راه يافتگان كوى دوست ، اطلاق مى شود كه در ميان مردم ، زندگى مى كنند ؛ امّا لطف الهى ، آنان را در جايگاهى قرار داده است كه شيداى ايمان خود شده اند و از هر گونه ناسپاسى ، متنفّر گرديده اند . قرآن ، راه يافتگان را چنين توصيف مى كند :

«وَ لَـكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْاءِيمَـنَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّ شِدُونَ . [4] و ليكن خداوند ، ايمان را در نزد شما ، دوست داشتنى ساخت و آن را در دل هاى شما بياراست ، و كفر و بدكردارى و نافرمانى را ناخوشايندتان داشت . ايشان ، همان راه يافتگان اند» .

عبادت و مناجات حق ، در نزد راه يافتگان ، دشوار نيست ؛ زيرا آنان با عنايت الهى ، عقايد دينى را زيبا مى يابند و اخلاق و كِردار خويش را بر پايه زيبايى ها ، استوار مى سازند و به چَكاد زيبايى دست مى يابند . از همين روست كه در كارهاى نيك ، مانند انفاق ، مددرسانى ، احداث بناهاى خيريه و... ، از يكديگر پيشى مى گيرند . راه يافتگان ، نه تنها سختىِ نيكى را در نمى يابند ؛ بلكه لذّتى برتر از آن را تصوّر نمى كنند . از سوى ديگر ، پليدى كارهاى ناپسند در نزد ايشان ، به گونه اى هويداست كه از هر دروغ و زشتى و... ، نفرت دارند و نمى توانند ديگران را بفريبند و دروغ بگويند . اهل بيت عليهم السلام ، سرآمد راه يافتگان اند.

تفسير «المَهديّون»

واژه «مَهدى» ، يعنى هدايت شده ، و اگر چه اين توصيف زيبا ، لقب امام زمان عليه السلام است ؛ امّا اختصاص به آن بزرگوار ندارد و همه امامان عليهم السلام ، مهدى هستند ؛ ليكن همان گونه كه هر يك از امامان ، تجلّى يكى از صفات الهى ، مانند : رضا ، كاظم و... هستند ، امام زمان عليه السلام ، جلوه اعظم هدايت الهى است و از همين رو ، ملقّب به لقب «مهدى» است كه سراسر گيتى به وجود او ، هدايت خواهد شد .

البته هدايت عمومى خداوند ـ كه همان نشان دادن راه است ـ ، همه انسان ها را در بر مى گيرد :

«إنّا هَدَيناهُ السَّبِيلَ . [5] ما راه را به او (انسان) بنموديم» . ولى اهل بيت عليهم السلام ، با هدايت ويژه خداوند ـ كه همان دستگيرى و رساندن به مقصد است ـ ، هدايت شده اند . از اين رو ، مَهدى بودن ايشان با ساير انسان ها ، متفاوت است .

تفسير «المَعْصُومُون»

عصمت امامان عليهم السلام ، در چندين عبارت از «زيارت جامعه» تكرار شده است [6] و از مفاهيم مهمّ فرهنگ دينى شيعه است كه نيازمند توضيح بيشترى است . واژه شناسان ، «عصمت» را به مصونيّت ، ممانعت و نگهدارى معنا كرده اند و در دين اسلام ، عصمت ، مفهومى شناخته شده است ؛ امّا دانشمندانِ مسلمان ، در باره محدوده عصمت و بويژه عصمت امامان عليهم السلام ، هم داستان نيستند . مهم ترينِ اختلاف اعتقادى ميانِ شيعه و سنّى ، عصمت ائمّه عليهم السلام است . شيعه ، بر اين باور است كه پيشوايان دوازده گانه ، از هر گونه گناه و اشتباهى بركنارند و در طول مدّت عمرشان ، هيچ خطايى از آنان ، سر نمى زند . اين باورِ شيعى ، برخاسته از اين آيه نورانى است :

«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . [7] همانا خداوند مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت ، دور كند و شما را به كلّى پاك گردانَد» .

مفهوم اين آيه ، بسيار روشن است و همه آنانى كه در زمره «أهل البيت» هستند ، معصوم اند و به وسيله خداوند ، از لغزش ها مصون مانده اند . امّا چه كسانى اهل بيتِ پيامبرند؟ فرزندان پيامبر؟ همسران او ؟ يا همه فرزندان و همسران او ، همگى اهل بيت اويند ؟

براى شناخت اهل بيت واقعى ، بايد به احاديثى كه شأن نزول اين آيه را بيان مى كنند ، مراجعه شود . مجموعه احاديثى كه تعبير «اهل بيت» را در آيه مبارك «تطهير» ، به «اصحاب كِسا» تفسير كرده اند ، بيش از حدّ تواتر است و تأمّل در اين مجموعه گرانْ بها ـ كه در منابع شيعه و سنّى ، به فراوانى ديده مى شود ـ ، [8] آن چنان مصداق هاى حقيقى «اهل بيت» را مى نمايانَد كه كمترين شك و ترديدى را براى منصفان ، باقى نمى گذارد . در نمونه اى از اين احاديث ، عطاء بن يسار ، به نقل از امّ سلمه ، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين نقل مى كند :

آيه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» ، در خانه من نازل شد . پس از آن ، پيامبر صلى الله عليه و آله ، على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام را طلبيد و سپس گفت : «بار خدايا! اينان ، اهل بيت من هستند» . اُمّ سلمه مى گويد [ : من گفتم ] اى پيامبر خدا آيا من از اهل بيت نيستم ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «تو همسر من و بر خيرى ؛ ولى اينان ، اهل بيت من هستند . بار خدايا! اهل بيت من ، سزاوارترند» . [9]

سيره عملى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در تفسير آيه تطهير ، از هنگامى كه براى دفع احتمال قرار گرفتن همسرانش ذيل عنوان «اهل بيت» ، مانع از پيوستن همسر بزرگوارش امّ سَلَمه به جمع اصحاب كِسا شد ، تا هنگام مرگ ، به گونه اى بود كه در زمان حيات پيامبر اعظم ، هيچ گونه اختلافى در مفهوم و مصداق اهل بيت ، وجود نداشت و جز افراد خاصّى از نزديكان ايشان ـ كه شايستگى هدايت و رهبرى امّت اسلامى را داشتند ـ ، كسى مدّعى اين عنوان نبود . بر اساس اين آيه شريف ، خداوند از روى حكمت خود ، اراده فرموده است كه افراد مشخّصى از نزديكان پيامبرش ، از انواع پليدى هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، مصونيّت داشته باشند و از آن جا كه اراده ازلى حق تعالى از مراد او جدا نيست ، آشكارا مى توانيم نتيجه بگيريم كه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله ، همچون شخص ايشان ، از انواع پليدى ها پاك اند . [10]

انواع عصمت

عصمت را به دو گونه مى توان تقسيم كرد : الف . مصونيّت از گناه ، ب . مصونيت از اشتباه .

الف ـ مصونيّت از گناه

نخستين مفهومى كه از عصمت به ذهن مى آيد ، دور شدن از گناه است ؛ يعنى حالتى كه سبب مى شود تا انسان ، به سوى گناه نرود . اين گونه از عصمت ، با تقوا رابطه اى مستقيم دارد و هر مؤمنى به اندازه تقواى خويش ، از پاره اى گناهان ، دست مى شويد و چنانچه مَلَكه تقوا در آدمى بارور شود ، به بالاترين مرتبه عصمتْ خواهد رسيد كه در آن صورت ، نه تنها از گناه پرهيز مى كند ؛ بلكه نمى تواند به سوى گناه برود . حالت باز دارندگى از گناه ، همان عصمت مطلق است . امير مؤمنان عليه السلام ، رابطه عصمت و تقوا را چنين ترسيم فرموده است :

بِالتَّقوى قُرِنَتِ العِصْمَةُ . [11] عصمت ، با تقوا ، قرين شده است .

ب ـ مصونيّت از اشتباه

اشتباه ، خطايى است كه ناخواسته ، رُخ مى دهد و از دايره اراده انسان ، خارج است و چنانچه اراده حاكم شود ، اشتباه ، بى مفهوم خواهد شد ؛ زيرا با آمدن اراده ، انسان ، متوجّه مى شود و اشتباه نمى كند . بنا بر اين ، مصونيّت از اشتباه ، نيازمند نيرويى برتر است كه انسان را از خطا ، باز دارد و تنها خدا مى تواند آدمى را از اشتباه ، مصون بدارد . بنا بر اعتقاد شيعه ، خداوند ، پيشوايان معصوم را از اشتباه كردن نيز مصون مى دارد تا همه مردم با اطمينان به پيام آنان ، گوش فرا دهند .

عصمت ، جبرى است يا اختيارى؟

سؤال مهمّى كه در باره عصمت مطرح است ، جبرى بودن و يا اختيارى بودن آن است . اگر عصمت ، جبرى باشد و خداوند ، عدّه اى را از گناه كردن باز دارد ، فضيلت برجسته اى نيست ؛ چرا كه در اين صورت ، همانند فرشتگان ، مسخّر فرمان اويند و بنا بر اراده الهى ، نمى توانند گناه كنند :

«لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ . [12] [فرشتگان] خداوند را در آنچه به آنها مى فرمايد ، نافرمانى نمى كنند و به هر چه به آنها فرمان داده شود ، عمل مى كنند» .

چنين ديدگاهى ، با فلسفه الگو بودن امامان عليهم السلام ، ناسازگار است ؛ زيرا در اين صورت ، گرداگرد ديگر مردم را ـ كه پيروان آنها به حساب مى آيند ـ ، گناه فرا گرفته است و آنان از امتيازِ مصونيّت ، محروم اند و به ناچار ، گناه مى كنند ؛ امّا پيشوايان معصوم ، با اراده خداوند ، از هر گونه گناهى در امان خواهند بود . بنا بر اين ، عصمت ، بايد اختيارى باشد . از سوى ديگر ، اگر عصمت را اختيارى بدانيم ، با مصونيّت ، ناسازگار است ؛ يعنى معصوم ، ممكن است گناه كند و يا گناه نكند ، در حالى كه مصونيّت ، حالت بازدارندگى دارد و معصوم ، كسى است كه امكانِ گناه كردن ندارد .

بهترين پاسخ به اين شبهه ، تمايز قائل شدن ميان دو گونه عصمت از گناه و عصمت از اشتباه است . عصمت از گناه ، اختيارى است و امامِ معصوم ـ كه در ستيغِ تقوا قرار دارد ـ ، با اراده خود ، گناه نمى كند ؛ ولى عصمت از اشتباه ، جبرى است و خداوند ، عدّه اى از بندگانش را برگزيده و آنان را از اشتباه كردن ، باز داشته است تا دستورهاى الهى را بدون كاستى و فزونى ، به مردم برسانند . در اين صورت ، اعتراض بندگان ، نامفهوم است ؛ زيرا بايد با پيروى از سخنان و رفتار پيشوايانِ دينى ، از گناه دورى كنند و چنانچه ناخواسته ، خطايى از آنان سر بزند ، در پيشگاه الهى مؤاخذه نخواهند شد .

راه رسيدن به عصمت

راه رسيدن به عصمت ، به روى همگان ، گشوده است و همه انسان ها مى توانند به مقامى برسند كه از گناه ، بيزارى جويند و آن چنان بر نفسِ خويش چيره شوند كه هرگز ، گناه نكنند . راه عصمت ، اگر چه دشوار است ، امّا دست يافتنى است و نخستين و مهم ترين گام در اين مسير ، اراده است و هر چه اراده قوى تر شود ، مقام عصمت ، دست يافتنى تر خواهد بود . برپايه روايتى ، امام كاظم عليه السلام ، بهترين زاد و توشه سالكان حقيقت را چنين مى شناسانَد :

وَ قَدْ عَلِمْتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَيكَ عَزمُ إرادَةٍ يَخْتارُكَ بِها . [13] و به تحقيق ، دانستم كه برترين ره توشه مسافر كوى تو ، عزم استوارى است كه به وسيله آن ، تو را برگزيند .

پافشارى در راه هدف ، اراده انسان را تقويت مى كند و دل را از قصد گناه كردن ، مصون مى دارد . از امير مؤمنان عليه السلام نيز روايت شده كه فرمود :

التَّصَبُّرُ عَلَى المَكرُوهِ يَعْصِمُ القَلْبَ . [14] وا داشتن خود به شكيبايى در برابر ناملايمات ، دل را مصون مى دارد .

راه دشوارِ عصمت را بايد با تمرين ، آغاز كرد . انسان بايد خود را در برابر ناگوارى ها ، به شكيبايى وا دارد تا به درجات بالاى تقوا دست يازد و آن گاه كه مَلَكه تقوا در جان آدمى جاى گرفت ، عصمت ، همنشين آن خواهد شد .

يكى از راه هاى رسيدن به تقوا ، «روزه گرفتن» است كه خود ، نوعى تمرين اراده است و روزه دار ، نه تنها از محرّمات ، بلكه بسيارى از حلال ها در طول روز ، چشم مى پوشد و با «اراده» خود ، به سوى آنچه خدا بر او حرام كرده است ، نمى رود . قرآن ، فلسفه روزه را تقوا مى داند و مى فرمايد :

«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ . [15] اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بر شما روزه نوشته شد ، چنان كه بر آنان كه پيش از شما بودند ، نوشته شد ، باشد كه تقوا پيشه سازيد» .

اهل بيت عليهم السلام ، با اراده قوى خود ، در برابر پليدى ها مبارزه كردند و سراسر زندگى آنان ، تلاش و مجاهده در راه خدا بود [16] و بر اساس پاى فشردن آنان در راه حق ، عنايات الهى به سويشان سرازير شد و خداوند ، بالاترين امتياز را ـ كه مصونيت از اشتباه است ـ ، به آنان ارزانى داشت .


[1] «راشد : نقيض الضّال ، إذا أصاب وجه الأمر و الطريق» (لسان العرب ، ج 3 ، ص 175) .

[2] «المهديّ : الَّذي قد هداه اللّه إلى الحق» (لسان العرب ، ج 15 ، ص 354) .

[3] «يدلّ على إمساكٍ ومنعٍ و ملازَمَةٍ» (معجم مقاييس اللّغة ، ج 4 ، ص 331) . «عصمه اللّه من المكروه : حفظه و وقاه» (المصباح المنير ، ص 414) .

[4] . سوره حجرات ، آيه 7 .

[5] سوره انسان ، آيه 3 .

[6] . مانند : «عصمكم اللّه من الزلل» ، يا «آمنكم من الفتن و طهّركم من الدنس» .

[7] . سوره احزاب ، آيه 33 .

[8] . ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج 1 ، بخش يكم / مفهوم اهل بيت عليهم السلام (روايات شيعه و اهل سنّت در اين بخش ، با هم گِرد آمده است) .

[9] . المستدرك على الصحيحين ، ج 2 ، ص 451 ، ح 3558 .

[10] . ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج 1 ، ص 20 .

[11] . غرر الحكم ، ح 4316 .

[12] . سوره تحريم ، آيه 6 .

[13] . الإقبال ، ج 3 ، ص 277 .

[14] . بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 207 . نيز ، ر . ك : تحف العقول ، ص 79 .

[15] . سوره بقره ، آيه 183 .

[16] . «و جاهدتم فى اللّه حقّ جهاده» .

مــــطــــالــــب مــــرتــــبــــط
  • 046 ـ اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له کما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائکته و اولوا العلم من خلقه لا اله الا هو العزیز الحک
  • 047 ـ و اشهد انّ محمدا عبده المنتجب و رسوله المرتضی ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
  • 049 ـ المکرمون المقربون المتقون الصادقون المصطفون المطیعون لله القوامون بامره العاملون بارادته الفائزون بکرامته
  • 050 ـ اصطفاکم بعلمه و ارتضاکم لغیبه و اختارکم لسره و اجتباکم بقدرته و اعزکم بهداه
  • تــــازه هــــا
  • پـــربـــازدیـــدهــــا
  • 110 ـ یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا
  • 109 ـ ربنا ءامنا بما انزلت و اتبعنا الرسول
  • 108 ـ بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا
  • 107 ـ بابی انتم ... کیف اصف حسن ثنائکم و احصی جمیل بلائکم
  • 106 ـ بابی انتم ... ذکرکم فی الذاکرین و اسماؤکم فی الاسماء
  • 105 ـ موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغکم من المدح کنهکم
  • 032 ـ و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله و رحمة الله و برکاته
  • 107 ـ بابی انتم ... کیف اصف حسن ثنائکم و احصی جمیل بلائکم
  • 054 ـ و انصارا لدینه و حفظة لسره
  • 043 ـ و اولی الامر
  • 049 ـ المکرمون المقربون المتقون الصادقون المصطفون المطیعون لله القوامون بامره العاملون بارادته الفائزون بکرامته
  • 041 ـ و الذادة الحماة
حــــدیــــث روز
:
کلیه حقوق متعلق به پایگاه آیت الله محمدی ری شهری می باشد
  • تماس با پایگاه
  • نقشه پایگاه
  • پایگاه‌های مرتبط
      • حدیث نت
      • دارالحدیث
      • حضرت عبدالعظیم(ع)