• معرفی
    • مسئولیت‌ها
    • مصاحبه‌ها
    • از نگاه دیگران
    • معرفی
  • اخبار
    • تمام اخبار
    • آستان
    • مؤسسه دارالحدیث
    • پژوهشگاه و دانشگاه قرآن و حدیث
    • اخبار درس‌ها
    • مراسم و همایش
    • دیدار‌ها و بازدیدها
    • اخبار نشر
    • مراسم تشییع و ترحیم
    • سایر اخبار
  • آثار و تألیف‌ها
  • درس‌ها
  • سخنرانی‌ها
  • خاطره‌‌ها
  • یادداشت‌ها
  • نگارخانه
/ خانه / درس‌ها / شرح حدیث / شرح زیارت جامعه / 039 ـ و عباده المکرمین الذین لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون و رحمة الله و برکاته
تاريخ : 1394/11/04
مدت :
توضیح :
منبع :
منبع :
بازدید: 6028

039 ـ و عباده المکرمین الذین لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون و رحمة الله و برکاته

و بندگان گرامى خداوند ؛ آنان كه در گفتار ، بر او پيشى نمى گيرند و به فرمان او عمل مى كنند ؛ و رحمت خدا و بركات او [ بر ايشان باد !

وَ عِبادِهِ الْمُكْرَمينَ الَّذين لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ .

و بندگان گرامى خداوند ؛ آنان كه در گفتار ، بر او پيشى نمى گيرند و به فرمان او عمل مى كنند ؛ و رحمت خدا و بركات او [ بر ايشان باد ! ] .

توضيح واژه ها

عِباد : جمع «عبد» به معناى بنده ، مملوك . [1]

المُكْرَمين : گرامى داشته شدگان ، بزرگ شمرده شدگان . [2]

لا يَسْبِقُونَهُ : بر او ، پيشى نمى گيرند . [3]

شرح

واژه «عِباد» ، به معناى بندگان و «مُكْرَمين» ، اسم مفعول «إكرام» ، به معناى گرامى داشته شدگان است . اهل بيت عليهم السلام ، بندگان شايسته اى هستند كه خداوند ، عبوديتِ كامل را به آنان ، ارزانى داشته و آنان ، حقيقت بندگى را تحقّق بخشيده اند و بدين سان ، خداوند متعال ، آنان را گرامى داشته است . در اين مجال ، امتيازات بندگى حق ، لزوم ايستادگى در برابر غاليان و بيزارى جُستن از آنان ، و برخى ويژگى هاى بندگان كامل خدا را بررسى مى كنيم :

بندگى ، بالاترين افتخار اولياى الهى

بندگى خدا ، بالاترين امتيازِ دوستان اوست . آنان كه خدا را مى شناسند و به او عشق مى ورزند ، بندگى او را بالاترين افتخار خويش مى دانند و هيچ افتخارى را با آن ، نمى سنجند . بر پايه گزارشى ، امير مؤمنان على عليه السلام ، اين افتخار را آن چنان زيبا بيان كرده كه شگفتى عامر شَعبى ، فقيه و شاعر عرب [4] را برانگيخته است . على عليه السلام فرموده است :

إلهى! كَفى لِى عِزّا أنْ أكُونَ لَكَ عَبدَا وَ كَفى بِى فَخرا أن تَكُونَ لِى رَبّا ، أنتَ كَما اُحِبُّ فَاجْعَلنى كَما تُحِبُّ . [5] معبودا ! مرا ارجمندى ، همين بس كه بنده تو باشم و مرا افتخار ، همين بس كه پروردگار من باشى . تو چنانى كه من دوست دارم . پس مرا چنان دار كه تو دوست دارى .

هداياى الهى و عنايات ويژه خداوند ، تنها به كسانى تعلّق مى گيرد كه سر بر آستان بندگى او بسايند . خداوند ، از پيامبر خود ، هنگامى كه به معراج رحمانى قدم نهاد ، با عنوان «عبد» خويش ، ياد فرموده است :

«سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى . [6] پاك است آن خدايى كه بنده خود را شبانه ، از مسجد الحرام به مسجد الأقصى بُرد ! » .

مقام بندگى پيامبر صلى الله عليه و آله ، بر رسالت او مقدّم است و از اين رو ، در تشهّد نماز ، پيش از آن كه از رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله ياد كنيم ، او را بنده خدا مى خوانيم : «أشهدُ أنَّ مُحمّدا عَبدهُ وَ رَسولُه» .

امتيازِ بندگى خدا ، براى همگان ، قابل تحصيل است . رسالت و نبوّت ، فضل الهى براى خاصّان درگاه خداوند است ؛ امّا رسيدن به مقامِ بندگى ، براى همگان ، امكان دارد و در همه زمان ها و در گذر تاريخ ، همواره بندگانى هستند كه حقيقت بندگى را به جاى مى آورند و خداوند هم آنان را به عنايات ويژه خود مى نوازد و با آنان ، سخن مى گويد . از امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده كه فرمود :

عِبادٌ ناجاهُم فِى فِكرِهِم وَ كَلَّمَهُم فِى ذاتِ عُقُولِهِم . [7] بندگانى هستند كه خداوند ، از درِ انديشه شان ، با آنان ، نجوا مى كند و از درِ خِردشان ، با آنان سخن مى گويد .

هم سخنى با خدا و گوش دل به نجواى او سپردن ، آرزوى همه اولياى خداست . در «مناجات شعبانيه» مى خوانيم :

وَ اجْعَلْنِى مِمَّن نادَيتَهُ فَأجابَكَ ... فَناجَيتَهُ سِرَّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهرَا . [8] و مرا از كسانى قرار ده كه آنها را خوانده اى و به تو پاسخ داده اند ... و با آنان ، به خفا راز گفته اى و آنان ، در آشكار ، برايت عمل كرده اند .

امتياز ديگر بندگى خدا ، به انجام رسانيدن كارهاى بزرگى است كه از همگان بر نمى آيد . بنده خدا ، آن گاه كه به مراتب بالاى بندگى رسيد ، مَثَل خدا در روى زمين مى شود و نماينده خدا ، كارهاىِ خدايى مى كند . در «حديث قدسى» آمده كه خداوند ، از بنده اش مى خواهد كه حقّ بندگى را به جاى آورد تا او را نمونه خود بر روى زمين گردانَد :

عَبدِى أطِعْنى أجْعَلَكَ مَثَلى . [9] بنده ام ! مرا اطاعت كن تا تو را نمونه خود ، قرار دهم .

انجام گرفتن برخى كارهاى خارق العاده كه از سوى اولياى حق ، مشاهده مى شود ، بازتاب بندگى آنان است . در سخنى منسوب به امام صادق عليه السلام ، بندگى ، جوهرى است كه اگر شكافته شود ، ربوبيّت در آن ، نهفته است :

العُبُودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُها الرُّبُوبِيَّةُ . [10] پرستش ، گوهرى است كه جانْ مايه آن ، ربوبيّت است .

اين سخن ، اگر چه در كتابى آمده است كه نمى توان به متن آن ، اعتماد كامل كرد ؛ امّا در ديگر متون دينى نيز همين مضمون با جملاتى متفاوت ، وجود دارد و با درنگى در متون حديثى ، به معادله اى دست مى يابيم كه رابطه بندگى و اجابت دعا ، در آن نهفته است و به هر ميزان كه شخص به مراتبِ بندگى دست يازد ، خداوند نيز به خواسته او بيشتر توجّه مى كند . در حديثى قدسى ، خداوند متعال فرموده است :

أنَا ... مُطِيعُ مَن أطاعَنِى . [11] من ... فرمانبر كسى هستم كه از من ، پيروى كند .

اجابت دعاى بنده گم نام

در بارگاه قدسِ الهى ، وعده حق ، تخلّف ناپذير است و آن كه بندگى كامل را به جاى آورد ، بى ترديد ، مى تواند بر نظام هستى تأثير بگذارد . نقل شده كه باربَرى در يكى از بازارهاى تبريز ، بار مردم را بر دوش نهاده بود و مى بُرد كه ناگهان ، بچّه اى كه بر روى پشت بام بازار ، بازى مى كرد ، از دريچه نورگير سقف بازار ، به پايين افتاد . آن باربر ، همان طور كه بار روى دوشش بود ، گفت : «خدايا ! نگهش دار!» .

با اين دعاى او ، بچّه ، ميان آسمان و زمين ، متوقّف مانْد . باربر ، بارش را بر زمين نهاد و بچّه را گرفت و به سلامت ، آرام روى زمين گذاشت . مردم كه اين صحنه را ديدند ، گِرد باربر ، جمع شدند و او را از اولياى خدا خواندند و شروع به تعريف و تمجيد از او كردند ؛ امّا او با رد كردن سخنان مردم ، گفت : «من كسى نيستم . شصت سال ، بندگى او را كردم و به سخنش گوش دادم ، يك بار هم من حرفى زدم و خدا به آن ، گوش داد . همين !» .

بيزارى جُستن از غلو كنندگان

عبارت «وَ عِبادِهِ المُكرَمينَ» كه مقامِ بندگى امامان عليهم السلام را مى سِتايد ، پاسخِ روشنى به غاليانى است كه براى امام ، مقامى برتر از بشر مى پندارند و آنان را به حدّ خدايى مى رسانند . اين زيارت نامه ـ كه ميراث ماندگارِ امام هادى عليه السلام است ـ ، در دورانى منتشر شد كه برخى ساده لوحان ، پيرامونِ دروغگويانى مانند ابن حاتم قزوينى ، ابن باباى قمى و... گِرد آمده بودند و بافته هاىِ افراطى خود را به نام دين ، ترويج مى كردند . امام هادى عليه السلام ، با اين گروه ، مبارزه كرد و بر پايه گزارشى ، دستورِ كُشتن برخى از سردمداران اين جريان خطرناك را صادر فرمود و از سويى ، با بيان مهم ترين ويژگى هاى امام ، امامت حقيقى را تبيين كرد . چكيده سخن معصومان عليهم السلام ، اين است كه آن بزرگواران ، مخلوقِ خداوندند ، هر چند فضائل آنان ، بى شمار است . [12]

عبارت «وَ عِبادِهِ الْمُكْرَمين ...» از «زيارت جامعه كبيره» ، تضمينى از اين آيه قرآن است :

«بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ . [13] بلكه [ آن فرشتگان ] بندگانى گرامى اند كه به گفتار ، بر او پيشى نمى گيرند ، و آنان ، به فرمان او كار مى كنند» .

در اين آيه ، از فرشتگان به عنوان بندگان گرامى داشته شده خداوند ، ياد مى كند و راه بندگى آنان را اطاعت كامل از دستورهاى خداوند مى شمارد ، به گونه اى كه در سخن گفتن ، بر خدا پيشى نمى گيرند و به دستورهاى او ، عمل مى كنند . پيشوايان معصوم نيز چنين اند و هرگز ، سخنى را از خويش نمى گويند و تمامِ گفتارهاى آنان ، از منشأ وحى است [14] و از سوى ديگر ، به تمامِ آنچه خدا فرو فرستاده ، عمل مى كنند . مستحبّات ، براى آنان واجب است و مكروهات ، بر ايشان حرام است . مقامِ انسان كامل در بندگى خدا ، بسيار ارزشمند است ؛ زيرا فرشته به حكمِ اجبار ، به فرمان خدا سر مى سپارد و در گفتار ، بر خداوند ، پيشى نمى گيرد ؛ امّا انسانِ كامل ، با اختيار خود ، به تمامِ دستورهاى الهى دل مى سپارد و با عشق به آنها عمل مى كند . تطابق كامل انسان كامل با فرمان هاى الهى ، آنان را همبَر قرآن كرده ، به گونه اى كه هرگز از آن ، جدا نخواهند شد . [15]


[1] «العبد : الإنسان ، حرّا كان أو رقيقا ، يذهب بذلك إلى أنّه مربوب لبارئه ـ جلّ و عزّ ـ » (لسان العرب ، ج 3 ، ص 270) .

[2] «الكريم : الجامع لأنواع الخير و الشَّرف و الفضائل» (لسان العرب ، ج 12 ، ص 510) .

[3] «السَّبْق : القُدمَةُ فى الجرى و فى كلّ شى ء» (لسان العرب ، ج 10 ، ص 151) .

[4] . عامر بن شراحيل الشعبى ، محدث ، راوى و فقيه كوفى (19 ـ 103 ه) از رجال سرشناس صحاح سته بود كه پانصد صحابه پيامبر را ديد و راويان زيادى از او حديث شنيده اند (تهذيب التهذيب ، ج 5 ، ص 57) . وى شگفتى خود را از اين سخنان چنين ابراز مى كند : امير مؤمنان ، به بداهة ، نُه جمله گفت كه با آنها ، چشمه بلاغت را شكافت و گوهرهاى حكمت را يتيم كرد و همه مردمان را از رسيدن به يكى از آنها نااميد ساخت (الخصال ، ص 420 ، ح 14) .

[5] . الخصال ، ص 420 ، ح 14 .

[6] . سوره اسرا ، آيه 1 .

[7] . نهج البلاغة ، خطبه 222 .

[8] . الإقبال ، ج 3 ، ص 299 .

[9] . الجواهر السنيّة ، ص 361 .

[10] . مصباح الشريعة ، ص 536 .

[11] . الإقبال ، ج 3 ، ص 174 .

[12] ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، بخش سيزدهم : غلو كردن در باره اهل بيت عليهم السلام .

[13] . سوره انبيا ، آيه 26 ـ 27 .

[14] . ر . ك : الكافى ، ج 1 ، ص 53 ، ح 14 .

[15] إنّى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى ، لن يتفرّقا حتّى يردا علىّ الحوض (المعجم الأوسط ، ج 4 ، ص 33 ، ح 3542) .

مــــطــــالــــب مــــرتــــبــــط
  • 037 ـ و المخلصین فی توحید الله
  • 038 ـ و المظهرین لامر الله و نهیه
  • تــــازه هــــا
  • پـــربـــازدیـــدهــــا
  • 110 ـ یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا
  • 109 ـ ربنا ءامنا بما انزلت و اتبعنا الرسول
  • 108 ـ بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا
  • 107 ـ بابی انتم ... کیف اصف حسن ثنائکم و احصی جمیل بلائکم
  • 106 ـ بابی انتم ... ذکرکم فی الذاکرین و اسماؤکم فی الاسماء
  • 105 ـ موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغکم من المدح کنهکم
  • 032 ـ و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله و رحمة الله و برکاته
  • 107 ـ بابی انتم ... کیف اصف حسن ثنائکم و احصی جمیل بلائکم
  • 054 ـ و انصارا لدینه و حفظة لسره
  • 043 ـ و اولی الامر
  • 049 ـ المکرمون المقربون المتقون الصادقون المصطفون المطیعون لله القوامون بامره العاملون بارادته الفائزون بکرامته
  • 041 ـ و الذادة الحماة
حــــدیــــث روز
:
کلیه حقوق متعلق به پایگاه آیت الله محمدی ری شهری می باشد
  • تماس با پایگاه
  • نقشه پایگاه
  • پایگاه‌های مرتبط
      • حدیث نت
      • دارالحدیث
      • حضرت عبدالعظیم(ع)