• معرفی
    • مسئولیت‌ها
    • مصاحبه‌ها
    • از نگاه دیگران
    • معرفی
  • اخبار
    • تمام اخبار
    • آستان
    • مؤسسه دارالحدیث
    • پژوهشگاه و دانشگاه قرآن و حدیث
    • اخبار درس‌ها
    • مراسم و همایش
    • دیدار‌ها و بازدیدها
    • اخبار نشر
    • مراسم تشییع و ترحیم
    • سایر اخبار
  • آثار و تألیف‌ها
  • درس‌ها
  • سخنرانی‌ها
  • خاطره‌‌ها
  • یادداشت‌ها
  • نگارخانه
/ خانه / خاطره‌ها / کرامات و عنایات اهل بیت (ع) / شفای بیمار با عنایت امیرمؤمنان علیه السلام
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
تاريخ : 1393/09/08 | کد : 37115 | بازدید : 7706

شفای بیمار با عنایت امیرمؤمنان علیه السلام

شفای بیمار با عنایت امیرمؤمنان علیه السلام
ملّا حبیب سخت مریض است و من را فرستاده که از شما خواهش کنم در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام برایش دعا کنید که خداوند شفایش دهد. ...

حجة الاسلام و المسلمین حسینعلی نیّری در تاریخ 5/4/1380 بنا به تقاضای این‌جانب دو خاطره از توسلات مرحوم علامۀ امینی را به صورت مکتوب ارسال کرد. خاطرۀ اوّل چنین است:
در تابستان 1345 مرحوم علاّمه بزرگوار امینی _ قدس سرّه الشریف _ برای گذراندن تابستان به جابان از روستاهای دماوند تشریف آورده بودند. این‌جانب با توفیق خداوند متعال چند بار به زیارت ایشان نائل شدم. جریانات زیر از برکات آن زمان است که در ذهنم باقی مانده است.
علامۀ امینی نقل کردند: شخصی بود به نام ملّا حبیب که از عشایر چادرنشین اطراف نجف اشرف بود. گاهی که برای انجام کارهایش به نجف می‌آمد، به دیدن من هم می‌آمد. یک بار آمد و گفت: آمده‌ام که دیگر در نجف مجاور باشم. منزلی در نجف اشرف تهیه کرد، و ارتباطش هم با من برقرار بود.
روزی پیشخدمتش به منزل ما آمد و گفت: ملّا حبیب سخت مریض است و من را فرستاده که از شما خواهش کنم در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام برایش دعا کنید که خداوند شفایش دهد.
من بیشتر، شب‌ها مشرّف می‌شدم و روز به حرم نمی‌رفتم. ولی برای گرفتاری و تقاضای این بندۀ خدا که با من دوستی داشت، تصمیم گرفتم که به حرم بروم. لباس پوشیدم و به حرم مطهّر امیرالمؤمنین علیه السلام مشرّف شدم، و بعد از زیارت و دعا بیرون آمدم. پیش خود گفتم حالا که از منزل بیرون آمده‌ام، سری هم به منزل ملّا حبیب بروم و عیادتی کنم.
وقتی به منزلش رفتم، دیدم از درد می‌نالد و حالش به گونه‌ای است که حتّی نمی‌تواند قدری بلند شود و بنشیند.
کنار بستر او نشستم و شال کمر او را باز کردم. دستم را به کمرش گذاشتم و چیزی خواندم، و بعد به او گفتم دعایی از امام صادق علیه السلام است، من آن را کلمه کلمه می‌خوانم، شما هم با من بخوانید. دعا که به آخر رسید، گویی ایشان اصلاً بیمار نبود و دردی نداشت. بلند شد، شال کمر خود را بست و کنار اطاق نشست. من هم کنار اطاق نشستم و شروع کردیم حال و احوال کردن و صحبت کردن.
پیش‌خدمت رفته بود شربت بیاورد، وقتی وارد اطاق شد و این حالت را دید همان طور که سینی شربت دستش بود، بهت زده به ما نگاه می‌کرد. ملا حبیب متوجّه حالت او شد که بهت زده شده، به او گفت: چیه؟ تعجّب کرده‌ای؟ از دستی که بیست و پنج سال در ولایت نوشته است تعجّب ندارد.

منبع : خاطره های آموزنده
کلیدواژه بیماری امیرالمومنین
مــــطــــالــــب مــــرتــــبــــط
  • یافتن مطلب مورد نظر با توسّل به پیامبر صلی الله علیه و‌آله
  • شفای معجزه‌آسای مادر شهید
  • شفا یافتن بیمار سرطانی با عنایت امام رضا علیه السلام
  • تــــازه هــــا
  • پـــربـــازدیـــدهــــا
  • دو کرامت از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
  • دلجویی از زائر معترض
  • یافتن کتابی نایاب با عنایت امیرمؤمنان علیه السلام
  • بازدید امام رضا علیه السلام از زائر مخلص و متّقی
  • مسلمان شدن زائر مسیحی امام رضا علیه السلام
  • شفا یافتن بیمار سرطانی با عنایت امام رضا علیه السلام
  • مسلمان شدن مسیحی با توسل به اهل بیت علیهم السلام
  • محجّبه شدن یک خانم بی‌حجاب در زوریخ
  • گزارشی دیگر از این ماجرا - برکت توبۀ حقیقی 2
  • هشداری به مبلّغان
  • یافتن کتابی نایاب با عنایت امیرمؤمنان علیه السلام
  • دلجویی از زائر معترض
حــــدیــــث روز
:
کلیه حقوق متعلق به پایگاه آیت الله محمدی ری شهری می باشد
  • تماس با پایگاه
  • نقشه پایگاه
  • پایگاه‌های مرتبط
      • حدیث نت
      • دارالحدیث
      • حضرت عبدالعظیم(ع)