حدیث روز :
((
الامام الباقرعليه السلام : يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ عليه السلام فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا. ))
[1] فرزند عزيزم! جايگاه شيعيان را به اندازه روايت و معرفت آنها بشناس.(يعني ميزان ارزش شيعيان دو چيز است؛ يکي روايت و دومي معرفت). معرفت، درايت و فهم روايت است. اينکه درک نمايد و بفهمد که مقصود ما از آن سخني که ميگوييم چيست، با درايت روايت است که مؤمن به بالاترين درجات ايمان دست پيدا ميکند. در نوشته اي از حضرت علي عليه السلام نگاه ميکردم ؛ ديدم که حضرت فرمود : ارزش و منزلت هر انسان به معرفت و شناخت اوست. خداوند متعال نيز محاسبه روز قيامت را به ميزان عقل انسان ها در دنيا قرار مي دهد. يعني آنهايي که عقل، معرفت و شناخت بيشتري دارند، حساب آنها سخت تر است. اين است که ميفرمايد: «
يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِد»
[2] وقتي انسان مي فهمد، حجّت بر او تمام است و مشکلش در حساب پس دادن بيشتر مي شود.
بحث فقهی موضوع : حکم نماز جمعه در عصر غیبت
در ارتباط با دلالت آيه نهم از سوره جمعه بر وجوب يا عدم وجوب نماز جمعه اقوال سه نفر از علماء : مرحوم آقای نراقي، مرحوم آقای بروجردي و مرحوم آقای خويي را بررسي کرديم.
جمع بندي چهار جلسه گذشته:
بحث در اين است که آيا آيه «
فاسعوا الي ذکر الله» بر وجوب نماز جمعه دلالت دارد يا نه؟ که سه عالم بزرگوار فوق الذکر قائل به عدم دلالت آيه بر وجوب نماز جمعه هستند ولي با سه بيان مختلف.
مرحوم نراقي صاحب مستند گفتند:
(1) مقصود از «ذکر الله» مطلق ذکر است و نه خصوص نماز جمعه.
(2) بر فرض اينکه خصوص نماز جمعه باشد «فاسعوا» دلالتي بر وجوب ندارد چون آنچه واجب است شرکت است نه اسراع و تند رفتن. «فاسعوا» مستحب است و اينجا امر دلالت بر وجوب ندارد.
مرحوم آيت الله بروجردي نظرشان اين بود :
(1) شأن نزول آيه دلالت دارد براینکه آیه در صدد تشريع نماز جمعه نيست. بلکه در مقام توبيخ کساني است که در نماز جمعه منعقد شده پيامبرصلّی الله عليه و آله حضور نيافتند و يا آنرا رها کرده اند و به دنبال لهو و تجارت رفتند. اين سخن اصلي آقاي بروجردي است.
(2) ان قلتي هم که مي گويد اطلاق آيه دلالت دارد بر وجوب شرکت چون شرط در «إذا نودي» اطلاق دارد و مثل «إذا جاءَک زيدٌ فأکرمه» که هر وقت زيد آمد اکرامش واجب است، وقتي ندا دادند شرکت در نماز جمعه واجب است. اطلاق شرط هرچند دلالت بر وجوب عقد ندارد(زيدي که نيامده اکرامش واجب نيست) ولي دلالت بر اين دارد که اگر نماز جمعه منعقد شد شرکت واجب است. مرحوم بروجردي در جواب اين ان قلت مي گويند اساسا آيه دلالتي ندارد بر اينکه هر جمعه اي منعقد شد در آن شرکت کنيد. آيه اطلاق ندارد بلکه ناظر است بر يک اتفاق و واقعه اي در جمعه اي خاص و توبيخ کساني که در آن واقعه خاص پيامبرصلّی الله عليه و آله را رها کردند.
بيان مرحوم آيت الله خويي نيز چنين بود :
(1) وجوب تعييني نماز جمعه از آيه مورد بحث استفاده نمي شود چرا که امر «فاسعوا» معلق است بر «اذا نودي» بنابراين معلوم مي شود که مطلق نيست زيرا اگر وجوب تعييني بود بايد وجوب علي أي حالٍ باشد يعني اگر نماز جمعه نيست برويد منعقد کنيد و اگر منعقد است برويد شرکت کنيد.
به دو دليل و قرينه آيه و امر «فاسعوا» محمول بر استحباب است:
(1) عدم وجوب حضور در هنگام خطبه. بين علماء اماميه خلافي نيست که حضور در هنگام خطبه هاي نماز مستحب است. وقتي خود حضور در خطبه واجب نيست، سعی هم واجب نخواهد بود.
(2) «ذلکم خيرٌ لکم»
[3] در جايي استعمال مي شود که هر دو طرف کاري خوب است ولي يک طرفش بهتر است. و اگر در بعضي موارد «خير» در وجوب استعمال شده مثل «أن تصوموا خيرٌ لکم»
[4] و... قرينه وجود دارد و الا «خير» بطور طبيعي و مطلق براي استحباب و ندب است. در آيه مورد بحث(آيه نهم سوره جمعه) قرينه برعکس است و لسان آيه تشويق است نه تهديد و تحذير، يعني لسان تناسب با استحباب دارد و اين به اين معناست که اگر مراد از ذکر نماز باشد و نه خطبه با به دليل اينکه لسان آيه لسان استحباب است وجوب استفاده نمي شود.
بررسي نظريه مرحوم آيه الله شيخ عبدالکريم حائري(شيخ مؤسّس):
مرحوم حائريِ پدر در مقام بررسي دلالت آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللّهِ » بر وجوب يا عدم وجوب نماز جمعه؛ ابتدا نظر و استدلال صاحب حدائق(شيخ يوسف بحراني) را که قائل به دلالت آيه بر وجوب است چنين نقل مي کند :
با توجه به اينکه اتفاق مفسرين در مراد از «ذِكْرِ» يکي از اين سه مورد است: (1) خطبتين، (2) رکعتين يا (3) مجموع خطبتين و رکعتين يعني مراد از «فاسعوا الي ذکر الله» نماز جمعه است و همچنين سياق و سبک بيان آيه ظاهر در صلاة است؛ آيه دلالت بر وجوب تعييني نماز جمعه دارد.
نقد آيت الله حائري بر نظر صاحب حدائق :
اولا مرحوم صاحب حدائق، از بزرگان مسلک اخباري است و اخباريون ظاهر قرآن را حجّت ندانسته و قائل اند قرآن بدون روايت قابل تمسک نيست، از اين رو ايشان اگر بخواهد از ظاهر قرآن، وجوب تعييني نماز جمعه را استفاده نمايد بايد به استناد روايت باشد و نه ظاهر آيه ؛ لذا اينکه مرحوم صاحب حدائق بدون استناد به روايت، به سياق و ظاهر آيه استدلال مي کند بر خلاف مبناي اخباريون است. «أقول اما أولا فمن لا يتمسك بالكتاب الا مع انضمام تفسير العترة الطاهرة عليه ان يبين لنا اى خبر دل على انه كل من نادى يوم الجمعة للصلاة يجب على كل أحد السعي إليها...؟!».
[5] ثانياً وجوب شرکت در نماز جمعه و در «فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ»، وجوبِ مشروط است به شرطي که فعليت ندارد. يعني «إِذا نُودِيَ» شرطي دارد که در زمان غيبت فعليت ندارد. علت عدم فعليت شرط اين است که مراد از نداء(اذان) در «إِذا نُودِيَ» یکی از این دو معنا است:
(1) نداء عبارت است از مجرد اذاني که تنها متوقف است بر زوالُ الشّمس که در اين صورت نماز جمعه مانند نماز ظهر است.
(2) نداء عبارت است از اذاني خاص که مردم را به خصوص نماز جمعه فرا مي خواند.(اذان نماز روز جمعه و نه مطلق روز جمعه)
معناي اول نداء خلاف ظاهر است و «اذا نودي» مطلق ندا و اذان نيست. چرا که آيه مي فرمايد «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ» و نفرموده «... في يوم الجمعة» و «من» به معناي «في» نيست. «فانّ استعمال كلمة «من» في الظرفية خلاف المتعارف لا يقال أذّن المؤذن من يوم الجمعة فتعين الثاني»
[6] لذا «مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ» متعلق است به نماز روز جمعه. يعني آيه به اين معنا نيست که در هر جمعه، هر اذاني گفته شد واجب است برويد شرکت کنيد ؛ بلکه به اين معناست: اگر اذان نماز جمعه گفته شد بايد رفت شرکت کرد، آنهم نه هر نماز جمعه اي بلکه نماز جمعه ي خاص يعني نماز جمعه منعقده صحيحه اي که در زمان پيامبرصلّی الله عليه و آله يا خلفاي ايشان و يا منصوب خلفاي ايشان است. «و يكون قوله تعالى من يوم الجمعة متعلقا بالصلاة لا بالنداء فيصير المعنى و اللّه العالم إذا نودي للصلاة التي هي من يوم الجمعة و لا شبهة في عدم وجوب السعي إلى الجمعة عند نداء كل أحد و ان كان الموجودون في محل أقل من خمسة أو لم يكن بينهم من يصلح للإمامة و الخطبة فاللازم حمل هذا النداء على النداء الذي يحصل من منادي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله...».
[7] نظر استاد:
در مجموع مرحوم حائري گفتند «من» به معناي «في» نيست و «من» متعلق به صلاه است و اشاره است به اينکه شرکت در صلاه روز جمعه خاصهً که بطور صحيح و توسط پيامبر صلي الله عليه و آله و جانشينان ايشان منعقد مي شود، واجب است و در زمان غيبت اين وجوب تخييري است. ما(مرحوم آقای حائری) هم چنين نظري را قبول داريم.
تا به حال چهار نظريه از مرحوم نراقي صاحب مستند، مرحوم آيه الله بروجردي، مرحوم آيت الله خويي و مرحوم آيه الله آقا شيخ عبد الکريم نقل کرده ايم و همه اين بزرگان متّفقند که آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللّهِ» دلالت بر وجوب نماز جمعه ندارد، البته بيان آقايان فرق ميکند ؛ ولي در مجموع با توجه به فهم فحول فقهاء و اينکه در تمام اين بيان ها اجمالا نکته قابل قبولي وجود داشت انسان مطمئن مي شود که اين آيه دلالتي بر وجوب نماز جمعه ندارد.
در مقابل اين نظريه، مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري قائل است که آيه شريفه هم دلالت وجوب عقد نماز جمعه دارد و هم بر وجوب شرکت در آن.