بحث اخلاقی
مصونیت از کسالت در عبادت (2)
و لا تَبتَلِيَنّي بِالكَسَلِ عَن عِبادَتِك.[1]
دومین نکته در تبیین این فراز نورانی که در آن از خداوند متعال تقاضا میشود: «مرا به تنبلى در عبادتت گرفتار مکن» این است که در روایات فراوانی تنبلی و کاهلی در انجام عبادات مذموم شمرده شده است. گاه انسان در انجام عبادات تنبلی میکند و مثلا میگوید: «اینکه قبل از خواب وضو بگیرم، خیلی اهمیت ندارد» در نتیجه آن را ترک میکند.
امام صادق (علیه السّلام) ـ طبق نقل ـ میفرماید:
إِيّاكُم وَ الكَسَلَ! إِنَّ رَبَّكُم رَحِيمٌ، يَشكُرُ القَلِيلَ، إِنَ الرَّجُلَ لَيُصَلِّي الرَّكعَتَينِ تَطَوُّعاً يُرِيدُ بِهِما وَجهَ اللَّهِ فَيُدخِلُهُ اللَّهُ بِهِما الجَنَّةَ، وَ إِنَّهُ لَيَتَصَدَّقُ بِالدِّرهَمِ تَطَوُّعاً يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللَّهِ فَيُدخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَ إِنَّهُ لَيَصُومُ اليَومَ تَطَوُّعاً يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللَّهِ فَيُدخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الجَنَّةَ.[2]
از تنبلى بپرهيزيد! پروردگار شما، مهربان است و از اندك، سپاسگزارى مىكند. آدمى، دو ركعت نماز مستحبّى براى رضاى خدا مىخواند و خداوند به واسطه همان دو ركعت، او را به بهشت مىبرد. يك درهم صدقه مستحبّى براى رضاى خدا مىدهد و خداوند به سبب همان يك درهم، او را به بهشت مىبرد. يك روز روزه مستحبّى براى رضاى خدا مىگيرد و خداوند به خاطر همان يك روز، او را به بهشت مىبرد.
انسان نمیداند کدام یک از عباداتش مورد قبول واقع میشود، ممکن است، برخی از عباداتی که تصورش را هم نمیکرده موجب جلب رضایت خداوند شود، از این رو، در برخی روایات وارد شده که هیچ کار خوبی را کوچک نشمار، چه بسا رضایت خدا در همان باشد.
نه تنها انسان نباید در انجام عبادات کسالت به خرج دهد، بلکه باید عبادت را با نشاط انجام دهد، به همین جهت، در دعاهای رسیده از معصومان، علاوه بر اینکه از خداوند، رهایی از کسالت درخواست شده، نشاط و شادابی نیز طلب شده است، چنانکهامام زينالعابدين (علیه السّلام) در مناجات خود به خداوند متعال، عرضه مىدارد:
رَبَّنا ... وَ امنُن عَلَينا بِالنَّشاطِ و أعِذنا مِنَ الفَشَلِ وَ الكَسَلِ.[3]
پروردگارا! با نشاط بر ما منّت گذار و ما را از سستى و كسالت، پناه ده.
بحث فقهی
موضوع: اقسام حج (2)
یادآوری
بحث در اقسام سهگانه حج بود. گفتیم حج تمتع وظیفه «بادی» است، یعنی کسی که فاصلهاش از مکه دور است و حج قران و افراد وظیفه «حاضر» است، یعنی کسی است در مکه و پیرامون آن است.
فرع دوم: مراد از حاضر و بادی
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که مراد از «حاضر» و «بادی» چیست؟ به تعبیر دیگر، فاصلهای که موجب تمییز میان حاضر و بادی میشود، چه مقدار است؟ پاسخ این سؤال که مورد اختلاف است در ادامه متن تحریر چنین آمده است:
حدّ البعد ثمانية و أربعون ميلا من كل جانب على الأقوى من مكة.[4]
حدّ دورى از مكه از هر طرف، بنا بر اقوى چهل و هشت ميل است.
صاحب عروة نیز میفرماید:
حدّ البعد الموجب للأوّل ثمانية و أربعون ميلًا من كلّ جانب على المشهور الأقوى.[5]
حدّ دورى که موجب اولی (حج تمتع) میشود از هر طرف طبق قول مشهور، بنا بر اقوى چهل و هشت ميل است.
تفاوت این دو فرمایش در این است که صاحب عروة این قول را به مشهور نسبت داده است؛ ولی حضرت امام آن را قبول ندارد؛ لذا در تنها حاشیه این قسمت مینویسد:
الشهرة غير معلومة.[6]
اینکه [قول به 48 میل] شهرت داشته باشد، معلوم نیست.
در ادامه مباحث روشن میشود که فرمایش حضرت امام صحیح است .
نظر فقهای اهل سنت
فقهای اهل سنت در تبیین معنای «حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرام» پنج قول دارند. جصاص در کتاب احکام القرآن چهار قول آن را اینگونه بیان کرده است:
1 ـ عطاء و مکحول: کسی که در مکه و پیرامون آن تا قبل از مواقیت زندگی میکند (من دون المواقیت إلی مکة).
2 ـ ابن عباس و مجاهد: کسی که در محدوده حرم زندگی میکند (اهل الحرم).
3 ـ حسن بصری، مالك بن أنس و... : کسی که اهل مکه باشد (أهل مكة).
4 ـ شافعی: کسی که در مکه و پیرامون آن تا نزدیکترین میقات زندگی میکند (من كان أهله دون ليلتين و هو حينئذ أقرب المواقيت).[7]
قول پنجم نیز در تفسیر قرطبی اینگونه آمده است:
5 ـ بعضی از علماء: کسی که در مکه و پیرامون آن تا فاصلهای که حضور در نماز جمعه بر او واجب است، زندگی میکند (من كان يجب عليه الجمعة).[8]
طبق این قول، از نظر فقهای شیعه حاضر کسی است که اهل مکه تا دو فرسخی آن باشد، زیرا طبق نظر آنها شرکت در نماز جمعه تا فاصله دو فرسخی لازم است؛ ولی از نظر فقهای اهل سنت کسی است که اهل مکه تا فاصله سه، چهار، یا شش میلی آن ، یا خارج از شهر باشد، زیرا در تعیین فاصله برای وجوب نماز جمعه اختلاف نظر دارند.
نظر فقهای شیعه
فقهای شیعه در تبیین معنای «حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرام» دو قول بیشتر ندارند: قول اول تا شعاع دوازده میلی است و قول دوم، چهار برابر آن، یعنی تا شعاع چهل و هشت میلی است[9] که در تحریر و عروة نیز آمده بود و تقریباًً همه فقهای معاصر قائل به این قول هستند.
هر سه میل، معادل یک فرسخ است، اما در اینکه هر فرسخ معادل چند کیلومتر است، اختلاف نظر است. در بحث نماز جمعه[10] گذشت که در این باره شش قول مطرح شده است: 1) پنج کیلومتر، 2) پنج کیلومتر و 375 متر، 3) پنج کیلومتر و 400 متر، 4) پنج کیلومتر و نیم، 5) پنج کیلومتر و 580 متر و 6) پنج کیلومتر و 625 متر.
ما قول اول، یعنی «پنج کیلومتر» را انتخاب کردیم، بنا بر این، 48 میل، معادل شانزده فرسخ یا هشتاد کیلومتر و دوازده میل، معادل چهار فرسخ یا بیست کیلومتر است.
طرفداران هر دو قول طبق فرمایش صاحب جواهر از این قرارند:
في تحديد ذلك خلاف بيننا، فعن المبسوط و الاقتصاد و التبيان و مجمع البيان و فقه القرآن و روض الجنان و الجمل و العقود و الغنية و الكافي و الوسيلة و السرائر و الجامع و الإصباح و الإشارة و غيرها هو «من كان بين منزله و بين مكة اثنى عشر ميلا فما زاد من كل جانب، و قيل» و القائل القمي في تفسيره و الصدوقان و المصنف في النافع و المعتبر و الفاضل في المختلف و التذكرة و التحرير و المنتهى و الشهيدان و الكركي و غيرهم «ثمانية و أربعون ميلا» بل في المدارك نسبته إلى أكثر الأصحاب، و في غيرها إلى المشهور و إن كنا لم نتحققه، كما أنه لا يخفى عليك ضعف ما عن المصنف من نسبة القول الأول إلى الندرة.[11]
در تعیین [فاصلهای که موجب وجوب حج تمتع میشود] میان فقهای ما اختلاف است. در المبسوط، الاقتصاد و التبیان [شیخ طوسی]، مجمع البیان [طبرسی]، فقه القرآن [راوندی]، روض الجنان [ابوالفتوح رازی]، الجمل و العقود [شیخ طوسی]، غنیة [ابن زهره]، الکافی [ابو الصلاح حلبی]، الوسیلة [ابن حمزة]، سرائر [ابن ادریس]، الجامع [ابن سعید حلی]، إصباح [الشیعة کیدری]، إشارة [السبق ابن ابی المجد] و غیر اینها آمده که وی کسی است میان خانهاش تا مکه از هر طرف دوازده میل یا بیشتر باشد. و گفته شده: ـ و قائل آن قمی در تفسیرش، شیخ صدوق و پدرش، خود مصنف (صاحب شرائع) در [المختصر] النافع و المعتبر، فاضل (علامه حلی) در مختلف، تذکرة، تحریر و منتهی و شهید اول و ثانی و [محقق] کرکی و غیر اینها است ـ چهل و هشت میل میباشد؛ بلکه این قول در مدارک به اکثر اصحاب نسبت داده شده است و در غیر مدارک به مشهور نسبت داده شده است؛ در حالی که چنین چیزی نزد ما محقق نشده است. کما اینکه ضعف سخن مصنف که این قول را [با تعبیر «قیل»] نادر دانسته است، بر خواننده پوشیده نیست.
بنابراین، همان طور که حضرت امام نیز اشاره کردند، هیچ کدام از این دو قول را نمیتوان به مشهور نسبت داد، بلکه هر کدام طرفداران زیادی دارد.
دلیل قول 48 میل
دلیل این قول، روایاتی است که در این باب رسیده است. این روایات با تعابیر مختلف وارد شده است. قائلین به 48 میل علاوه بر تمسک به روایاتی که صراحتا فاصله را 48 میل دانستهاند، دو دسته دیگر از این روایات را نیز بر آن حمل میکنند؛ ولی قائلین به 12 میل، 48 میل را به چهار طرف تقسیم کرده و روایات را بر همین معنا توجیه میکنند و از آن 12 میل را نتیجه میگیرند. در این میان یک روایت هم بر 18 میل دلالت دارد که از طرف هر دو گروه مورد اعراض قرار گرفته است.
روایات این باب، چهار دسته هستند :
دسته اول: روایات دال بر 48 میل
در دو روایت به صراحت، آیه شریفه به اهل مکه تا 48 میل پیرامون آن، تفسیر شده است.
روایت اول
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] عَنْهُ [موسی بن القاسم] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ يَعْنِي أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ مُتْعَةٌ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ كَمَا يَدُورُ حَوْلَ مَكَّةَ فَهُوَ مِمَّنْ دَخَلَ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمُ الْمُتْعَةُ.[12]
شیخ طوسی از «موسی بن قاسم» و او از «عبدالرحمن بن ابی نجران» که هر دو، امامی، ثقه و جلیل هستند و او از «حماد بن عیسی» که از اصحاب اجماع است و او از «حریز بن عبدالله السجستانی» که امامی و ثقه است و او از «زرارة» که از اصحاب اجماع است، نقل کرده است، لذا روایت صحیحه است. «زارة» میگوید:
از امام باقر (علیه السّلام) درباره این سخن خدای متعال در کتابش پرسیدم که «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند»، فرمود: یعنی بر اهل مکه حج تمتع واجب نیست. هر کسی که خانوادهاش در کمتر از فاصله چهل و هشت میلی باشد، [اهل مناطق] «ذات عِرق» و «عسفان» و بقیه مناطق پیرامون مکه در همین شعاع، از کسانی هستند که این آیه شاملشان میشود [یعنی اهل مکه محسوب میشوند که وظیفهشان تمتع نیست]؛ ولی هر کس که خانوادهاش بیرون از آن باشد، پس بر آنهاست که حج تمتع به جا آورند.
دو نکته در این روایت مورد بحث است:
یک) کلمه «دون» در عبارت «دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا» آیا به معنای «اقل» است یا مانند عبارت «فلان امیر علی دون الجیحون؛ فلانی بر مناطقی غیر از جیحون امارت دارد»، به معنای «وراء» است؟
ظاهراً در این روایت با توجه به ذیل روایت که فرمود: «كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ» به معنای «اقل» است، یعنی هر کسی که خانوادهاش در کمتر از فاصله چهل و هشت میلی باشد.
دو) آیا طبق این روایت دو منطقه «ذات عرق» و «عُسفان» در کمتر از 48 میلی مکه واقع شدهاند یا خارج از آن؟
در پاسخ میگوییم: با توجه به اینکه عبارت «ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ» بدل از جمله «دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا» است، این دو منطقه در فاصله کمتر از 48 میل هستند، لذا وظیفه اهالی آنها حج تمتع نیست، همان طور که در روایت دیگر، تصریح شده که بر اهالی این دو منطقه حج تمتع نیست. «ابو بصیر» میگوید به امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم:
لِأَهْلِ مَكَّةَ مُتْعَةٌ قَالَ لَا وَ لَا لِأَهْلِ بُسْتَانَ وَ لَا لِأَهْلِ ذَاتِ عِرْقٍ وَ لَا لِأَهْلِ عُسْفَانَ وَ نَحْوِهَا.[13]
آیا برای اهل مکه جایز است که حج تمتع به جا آورند؟ فرمود: خیر و حتی بر اهل «بستان» و اهل «ذات عرق» و اهل «عسفان» و مانند آن نیز جایز نیست.
گفتنی است، در کتاب مُعجم البُلدان نیز «عسفان» منطقهای در فاصله 36 میلی مکه دانسته شده است،[14] چنانکه در قاموس المحیط با فاصله دو مرحله از مکه دانسته شده است[15] و چون هر مرحله هشت فرسخ است، پس دو مرحله، معادل 48 میل است. از سویی، آیت الله سبحانی نقل کردهاند که بر تابلوی راهنمای «عسفان» که در مسیر نصب شده، فاصله آنجا تا مکه را پنجاه کیلومتر نشان میدهد که معادل ده فرسخ یا سی میل است، بنا بر این، طبق این سه شاهد نیز، فاصله این منطقه کمتر از 48 میل یا مساوی با آن است.
در باره تفاوت این فاصلهها نیز میگوییم: ممکن است همه آنها صحیح باشد، چون «عسفان» بر منطقه بزرگی اطلاق میشود و «سی میل» فاصله مکه تا ابتدای آن و «36 میل» فاصله مکه تا وسط آن و «48 میل» فاصله مکه تا انتهای آن میباشد.
روایت دوم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ ذَلِكَ أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ لَهُمْ مُتْعَةٌ وَ لَا عَلَيْهِمْ عُمْرَةٌ قَالَ قُلْتُ: فَمَا حَدُّ ذَلِكَ قَالَ ثَمَانِيَةً وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا مِنْ جَمِيعِ نَوَاحِي مَكَّةَ دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ.[16]
شیخ طوسی به اسنادش از «علی بن سندی» و او از «حماد بن عیسی» و او از «حریز بن عبدالله» و او از «زرارة» نقل کرده که وی میگوید:
از امام باقر (علیه السّلام) درباره این سخن خداوند پرسیدم که «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند»، فرمود: مراد اهل مکه است که حج تمتع و عمره تمتع بر آنها واجب نیست. میگوید: پرسیدم: محدوده آن چیست؟ فرمود: چهل و هشت میل از هر طرف مکه، [یعنی، مناطق] قبل از «عسفان» و «ذات عِرق».
این روایت ظاهرا همان روایت قبلی است با سندی دیگر، زیرا سند این روایت شبیه سند روایت قبلی است و فقط در اینجا به جای «عبدالرحمن بن ابی نجران»، «علی بن سندی» آمده است. آیت الله خویی درباره «علی بن سندی» میفرماید: اولا طریق شیخ طوسی تا وی مجهول است، ثانیاً وی توثیق نشده است، لذا روایت به لحاظ سندی مشکل دارد و قابل قبول نیست؛[17] ولی ما با توجه به اینکه عدهای از اهل رجال مثل وحید بهبهانی و اردبیلی وی را با «علی بن اسماعیل المیثمی» که توثیق شده یکی میدانند، او را توثیق میکنیم و روایت از نظر ما صحیحه است. از این رو، کسانی که این روایت را نمیپذیرند ـ مثل آیت الله خویی و سبحانی ـ، به همان روایت قبلی تمسک میکنند و بحث خاصی ندارند؛ ولی ما که این روایت را نیز میپذیریم، باید ببینیم با وجود تفاوتهای متنی این دو روایت، کدامیک مقدم است؟
در روایت اول آمده بود «دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا»؛ ولی در این روایت آمده «ثَمَانِيَةً وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا»، همچنین در روایت قبلی فرمود: «ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ»؛ ولی در اینجا فرمود: «دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ»؛ سومین اختلاف نیز مربوط به ذیل روایت است که در روایت دوم این جمله وجود ندارد: «كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمُ الْمُتْعَةُ».
با توجه به این سه فرق باید بگوییم:
اولاً طبق روایت اول، ملاک فاصله کمتر از 48 میل است؛ ولی طبق روایت دوم، خود 48 میل است، لذا کسی که در مرز 48 میل قرار دارد، طبق اولی وظیفهاش تمتع است، بر خلاف دومی که آیه شامل او نیز میشود.
ثانیاً وظیفه اهالی «ذات عرق» و «عسفان» طبق روایت اول، حج افراد یا قران است، چون «دون» ندارد، پس در کمتر از 48 میل قرار میگیرند؛ ولی طبق روایت دوم، وظیفهشان تمتع است، چون در تبیین محدوده اهل مکه فرمود: مناطقی که قبل از این دو منطقه قرار دارند.
بر این اساس، به کدام یک از دو روایت فوق باید عمل نمود؟ در پاسخ میگوییم: ظاهراً روایت اول ملاک عمل است و در روایت دوم کلمه «دون» از عبارت «ثَمَانِيَةً وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا» افتاده است، زیرا اگر بدون این کلمه باشد، میبایست به صورت مرفوع، یعنی «ثَمَانِيَةً وَ أَرْبَعونَ مِيلًا» باشد، پس اینکه به صورت مجرور آمده معلوم میشود، عطف بر «مضاف الیه»، «دون» بوده است.[18] از طرفی روایت اول، کاملتر است و ذیل آن جملهای دارد که نشان از اضبط بودن راوی آن دارد، از این رو، ملاک عمل ما، روایت اول است نه دوم.
دسته دوم: روایات بیانگر مکانهای خاص
در این دسته، روایاتی قرار دارد که در آنها مسافتی بیان نشده است؛ ولی از مکانهای خاصی نام برده شده که تصریح شده برای اهالی آنها، انجام حج تمتع جایز نیست.
روایت اول
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] عَنْهُ [موسی بن القاسم] عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَخِي مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَقَالَ لَا يَصْلُحُ أَنْ يَتَمَتَّعُوا لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾.[19]
شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» و او از «علی بن جعفر» نقل نموده است، لذا این روایت نیز صحیح السند است. «علی بن جعفر» میگوید:
به برادرم موسی بن جعفر (علیه السّلام) عرض کردم: آیا اهل مکه میتوانند حج تمتع به جا آورند؟ فرمود: برای آنها جایز نیست که حج تمتع انجام دهند، به دلیل این سخن خدای متعال: «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند».
طبق این روایت، «حاضر» به اهالی مکه اطلاق میشود.
روایت دوم
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ وَ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ لِأَهْلِ مَكَّةَ وَ لَا لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لَا لِأَهْلِ سَرِفٍ مُتْعَةٌ وَ ذَلِكَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾.[20]
در این روایت که در واقع، شش سند صحیح دارد،[21] امام صادق (علیه السّلام) میفرماید:
نه برای اهل مکه و نه برای اهل مَرّ و نه اهل سَرِف، حج تمتع نیست و این به دلیل این سخن خدای عز و جل است که فرمود: «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند».
در این روایت و روایت بعدی، علاوه بر اهل مکه، اهل مناطق «مَرّ» و «سَرِف» نیز اضافه شده است.
روایت سوم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ لِأَهْلِ سَرِفٍ وَ لَا لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لَا لِأَهْلِ مَكَّةَ مُتْعَةٌ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾.[22]
این روایت نیز «علی التحقیق» صحیح السند است. «سعید الاعرج» میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: برای اهل سَرِف و اهل مَرّ و اهل مکه حج تمتع نیست، خداوند متعال میفرماید: «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند».
روایت چهارم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوب] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَهْلِ مَكَّةَ مُتْعَةٌ قَالَ لَا وَ لَا لِأَهْلِ بُسْتَانَ وَ لَا لِأَهْلِ ذَاتِ عِرْقٍ وَ لَا لِأَهْلِ عُسْفَانَ وَ نَحْوِهَا.[23]
شیخ کلینی از «محمد بن یحیی» و او از «احمد بن محمد بن عیسی» و او از «علی بن حکم» که هر سه امامی، ثقه و جلیل هستند و او از «علی بن ابی حمزة بطائنی» که از رؤس واقفیه است و او از «ابی بصیر» که از اصحاب اجماع است، نقل نموده است. پس همان طور که قبلا گفتیم، چون «ابو بصیر» قبل از انحراف عقیدتی «بطائنی» این روایت را از او نقل کرده، روایت معتبر است. وی میگوید:
به امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم: آیا برای اهل مکه جایز است که حج تمتع به جا آورند؟ فرمود: خیر و حتی بر اهل «بستان» و اهل «ذات عرق» و اهل «عسفان» و مانند آن نیز جایز نیست.
در این روایت ـ که قبلا هم آن را خواندیم ـ اهل سه منطقه «بستان»، «ذات عرق» و «عسفان» نیز در این حکم به اهل مکه اضافه شده است.
با توجه به اینکه همه این مناطقی که در روایات فوق آمده، در محدوده کمتر از 48 میلی مکه قرار دارند، لذا با روایات دسته اول، منافاتی ندارند و خود، دلیلی بر معتبر بودن این قول هستند.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله