بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي.[1]
پیش از این گفتیم که نعمتهای الهی مانند ثروت، قدرت، علم، جوانی و امثال آن؛ اگر با احساس بینیازی همراه شده و انسان به این نعمتها مغرور بشود زمینه برای طغیان و تجاوز وی فرهم خواهد بود.
هر کسی در هر مقامی، اگر از نفس خود مراقبت نکند به همان اندازه که از نعمت الهی متنعم شده است زمینه برای طغیان و سرکشی او فراهم خواهد بود. امام علی(علیهالسلام) در خطبه 157 نهج البلاغه میفرمایند:
فَكَأَنَّكُمْ بِالسَّاعَةِ تَحْدُوكُمْ حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ تَحَيَّرَ فِي الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَكَ فِي الْهَلَكَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِه؛گويا حاضر در قيامت هستيد، شما را مىراند، چون ساربانى كه شترهاى چابكش را مىراند. پس هر كس خود را به آنچه كه شايسته او نيست سرگرم كند در تاريكيها سرگردان گردد، و در مهلكهها گرفتار شود، و شيطانهايش او را به راه سركشى كشند.
اولین نکته این عبارات امام علی(علیهالسلام) آن است که ما زمان زیادی نداریم و این وسوسه شیطان است که زمزمه میکند وقت فراوان است و...
نکته مهم و مرتبط با بحث ما، این است که اگر کسی مراقب حال و احوال خود نباشد و به امور دیگر مشغول شود به دو بلیه سخت گرفتار میشود: یکی سرگردانی در تاریکیها و گرفتاری در مهلکهها و دیگری مقهور شیاطین شدن و طغیان و سرکشی.
اگر کسی انسان بخواهد از ظلمات خارج بشود و به نور برسد - چه اینکه فلسفه بعثت انبیاء و نزول قرآن حرکت از ظلمات به سمت نور است – باید «مراقبت» پیشه کند و بداند اگر به غیر خود بپردازد گرفتار ظلمتها میشود و شیطان او را وادار به سرکشی و طغیان و تجاوز میکند.
بحث فقهیموضوع: کالبد شکافی (1)
یادآوریدر جلسات پیشین مباحث مربوط به حج را پی گرفتیم و آن را به ابتدای بحث از «احرام» رساندیم. اکنون پیش از آغاز بحث از احرام، طی چندین جلسه به یکی از موضوعات و نیازهای فقهی نو یعنی «کالبدشکافی» میپردازیم چنانچه قبلاً هم به مسائلی مانند «پیوند اعضاء» پرداختیم.
کالبد شکافیطرح موضوعامام خمینی(قدّسسرّه) در پایان جلد دوم تحریر الوسیلة، به برخی از مسایل نوپدید از جمله کالبد شکافی اشاره میکنند. بحث از کالبد شکافی در ذیل عنوان «تشریح» و در هفت مسأله بیان شده است. در مسأله اول ایشان مینویسد:
لا يجوز تشريح الميت المسلم، فلو فعل ذلك ففي قطع رأسه و جوارحه دية ذكرناها في الديات، و أما غير المسلم فيجوز ذميا كان أو غيره، و لا دية و لا أثم فيه[2]
تشریح جسد مسلمان جایز نیست و چنانچه جسد مسلمانی مورد تشریح قرار گیرد و عضوی از جسد جدا شود باید دیه پرداخت شود که جزئیات آن در باب دیات ذکر شده است. اما تشریح جسد غیر مسلمان ممنوعیتی نداشته، گناه شمرده نشده و مستوجب پرداخت دیه نیز نخواهد بود. تعبیر غیر مسلمان همه غیر مسلمانان حتی اهل ذمه را شامل میشود.
مفهوم «تشریح»ابتدا لازم است واژه «تشریح» مورد دقت و واکاوی قرار گیرد.
فراهیدی در العین این واژه را چنین معنا میکند:
التَّشْرِيح: قطع اللحم على العظام قطعا[3]
تشریح: تکه تکه کردن گوشت بر روی استخوان
ابن منظور در لسان العرب تشریح را به معنای جدا کردن گوشت از عضو بدن معنا کرده است و قول فراهیدی را به شکل «قیل» مطرح کرده است:
التَّشْريح: قَطْعُ اللحم عن العضو قَطْعاً، و قيل: قَطْعُ اللحم على العظم قطعا[4]
اجمالاً ماده «شرح» به معنای «باز کردن» استعمال شده است و البته در هر موردی به حسب خودش. در قرآن کریم این واژه با همراهی واژه صدر، ترکیب «شرح صدر» را تشکیل دادهاند. «شرح صدر» یعنی باز شدن سینه یا به تعبیر دیگر پذیرفتن و آغوش باز کردن. «شرح صدر» گاهی اسلامی است و گاهی کفری؛ گاهی سینه فرد برای اسلام باز بوده و از آن استقبال میکند که چنین فردی شرح صدر اسلامی دارد مانند آنچه در آیه شریفه «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلام[5] » بدان اشاره شده است و گاهی سینه فرد پذیرای کفر است مانند آیه شریفه «وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ[6] »
در این مسأله سه فرع وجود دارد: یک. حکم کالبد شکافی جسد مسلمان؛ دو. لزوم پرداخت دیه؛ سه. حکم کالبد شکافی جسد غیر مسلمان.
در عبارت امام خمینی(قدّسسرّه) به هر سه فرع اشاره شده بود و گذشت که از نظر ایشان تشریح جسد مسلمان جایز نیست و اگر اتفاق بیفتد باید دیه آن پرداخت شود و در مقابل، تشریح جسد غیر مسلمان جایز است و مستلزم پرداخت دیه نیز نخواهد بود.
تذکر این نکته لازم است که یکی از بحثهای نوپدید پزشکی که قبلاً سابقه نداشته است «کالبد شکافی با هدف کالبد شناسی» است که امروزه از بخشهای مهم و جدایی ناپذیر آموزش پزشکی میباشد به همین جهت است که پیش از این، در فقه مورد بحث قرار نگرفته است. البته آموزش، تنها غرض از کالبد شکافی نیست، بلکه برای امور مهم دیگری چون : تشخیص مرگهای مشکوک؛ کشف جنایت؛ تشخیص بیماری و... نیز از این اقدام پزشکی استفاده میکنند.
نسبت به تشریح جسد مسلمان، دو مسأله وجود دارد: حکم تکلیفی(جواز یا عدم جواز) و حکم وضعی(دیه و مقدار آن). اکنون لازم است عبارات برخی از فقهاء را در این زمینه مرور کنیم.
عبارات برخی از فقهاءعلامه حلی در نهایة الاحکام معتقد است قطع کردن چیزی از جسد میت حرام است همانطور که نسبت به بدن فرد زنده چنین حرمتی وجود دارد مگر در مورد جسد زن حاملهای که فرزند در رحمش زنده باشد که در این صورت باید شکم وی را از سمت چپ شکافت و پس از خارج کردن فرزند، موضع شکافته شده را دوخت. دلیل اول جواز این شکافتن شکم آن است که در برابر از بین رفتن قطعه و عضوی از جسد میت، فرزندی زنده باقی میماند. همانطور که اگر بخشی از فرزند زنده از مادر بیرون آمده است و باقی آن جز با شکافتن شکم مادر بیرون نیاید نیز حکم همین است. دلیل دوم روایت امام کاظم(علیهالسلام) است که درباره زن حاملهای که فوت کرده و جنینش حرکت میکرد فرمودند شکم مادر برای رهایی فرزند شکافته شود[7] . دوختن شکم مادر نیز به دلیل احترامی است که ما برای میت قائل هستیم:
يحرم قطع شيء من أعضاء الميت و التمثيل به كالحي، و شق بطنه إلا الحامل إذا لم يمت ولدها بموتها، فإنه يشق بطنها من الجانب الأيسر و يخرج الولد و يخاط الموضع، لأنه إتلاف جزء من الميت لإبقاء حي فجاز، كما لو خرج بعضه حيا، و لم يتمكن من إخراج باقيه إلا بالشق، و لقول الكاظم(علیهالسلام): يشق عن الولد. و الخياطة لحرمة الميتة.[8]
صاحب جواهر نیز به مسأله «تمثیل» در کتاب الجهاد و ضمن بحث از کیفیت جهاد اشاره کرده است که عبارت ایشان را مرور میکنیم:
و لا يجوز التمثيل بهم بقطع الآناف و الآذان و نحو ذلك في حال الحرب بلا خلاف أجده فيه، لما سمعته من النهي عنه في النصوص السابقة، مضافا إلى ماعن علي(علیهالسلام) عن رسول اللّٰه(صلّیاللهعلیهوآله) أنه قال: «لا تجوز المثلة و لو بالكلب العقور[9] » و إلى مخافة استعمالهم إياها مع المسلمين، بل مقتضى النصوص و أكثر الفتاوى عدم الفرق في ذلك بين حال الحرب و غيره، و بين ما بعد الموت و قبله، فما عساه يشعر به التقييد بحال الحرب في المسالك و الرياض في غير محله، بل لا فرق أيضا بين ما لو فعلوا ذلك بالمسلمين و عدمه، و إن كان مقتضى قوله تعالى «وَ الْحُرُمٰاتُ قِصٰاصٌ» الجواز لكن إطلاق النص و الفتاوى يقتضي عدمه، نعم في القواعد و التذكرة يكره نقل رءوس الكفار إلا مع نكاية الكفار به أي إذ لالهم، و زاد في الثاني ما لو أريد معرفة المسلمين بموته، فإن أبا جهل لما قتل حمل رأسه، و إن لم يكن كذلك كان مكروها، فإنه لم ينقل إلى رسول اللّٰه(صلّیاللهعلیهوآله) رأس كافر قط، قلت: لعل ذلك ليس من التمثيل أو هو مستثنى، لكن يتوقف على الدليل، و اللّٰه العالم.
«تمثیل» کفار – قطع بینی، گوش و... – در حال جنگ جایز نیست و من نظر مخالفی در این باره ندیدم. دلیل این حرمت عبارتست از: 1. روایات ناهیهای که قبلاً بدان اشاره شد؛ 2. روایت امام علی(علیهالسلام) از رسول الله(صلّیاللهعلیهوآله) که حتی مثله کردن سگ درنده هار نیز جایز نیست؛ 3. ترس از استفاده دشمن از همین روش. اقتضای مفاد روایات و بیشتر فتاوای فقهاء این است که در عدم جواز «تمثیل»، تفاوتی بین زمان جنگ و غیر جنگ وجود ندارد چه این که تفاوتی بین انجام آن بر روی زنده یا میت نیز وجود ندارد. از عبارت کتاب مسالک و ریاض چنین برداشت میشود که این دو، حرمت «تمثیل» را به زمان جنگ مقید کردهاند اما این تقیید صحیح به نظر نمیرسد. چنانچه در حرمت «تمثیل» تفاوتی نمیکند که دشمن به چنین کاری دست زده باشد یا نه. البته اقتضای آیه قصاص[10] – که هر مقابله به مثلی را جایز میشمرد – جواز «تمثیل به عنوان یک مقابله به مثل» است اما اطلاق روایات موجود و همچنین فتاوای فقهاء چنین اجازهای را نمیدهد. بله در کتاب قواعد و تذکره حمل سر بریده دشمن مکروه شمرده است مگر در جایی که باعث اذلال کفار شود یا با هدف اعلان کشته شدن آن فرد به مسلمانان صورت گیرد مانند حمل سر بریده ابوجهل؛ در غیر این دو صورت حمل سر بریده دشمن مکروه خواهد بود. چنانچه سر بریده هیچ کافری را برای رسول الله(صلّیاللهعلیهوآله) نیاوردند. به نظر من ممکن است مورد ابوجهل مصداق «تمثیل» نبوده باشد و یا مورد استثنائی باشد که متوقف بر دلیل خواهد بود. خدا عالم است.
ادله مرتبط با «کالبد شکافی»عبارات این دو فقیه، برای آمادگی ورود به بحث از ادله مرتبط با کالبد شکافی مرور شد. برای مسأله نوپدید کالبد شکافی به چندین دلیل استناد شده است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
دلیل اول: حرمت تمثیل(مُثله کردن)روایات حرمت تمثیل از جمله ادله مورد استناد فقهاء در مسأله کالبد شکافی است که بدان اشاره میشود:
روایت اولدر ماجرای صفین، امام علی(علیهالسلام) ضمن تشویق و روحیه دادن به افراد خود به بسیاری از آداب جنگ نیز اشاره کردهاند از جمله این نکته که:
وَ لَا تُمَثِّلُوا بِقَتِيلٍ[11]
کشتهها را مثله نکنید
این روایت را مالک بن اعین از امام علی(علیهالسلام) نقل و کلینی در کافی[12] آن را گزارش نموده است. این تعبیر را نصر بن مزاحم در وقعة الصفین[13] نیز به عنوان سفارشهای امام علی(علیهالسلام) که در همه جنگها تکرار میشد، آورده است و شیخ مفید در کتاب الجمل و النصرة[14] به عنوان توصیههای پیش از آغاز جنگ جمل به این تعبیر اشاره کرده است.
روایت دوماز امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است که هرگاه پیامبر خدا(صلّیاللهعلیهوآله) گروهی را به جنگ اعزام میکردند به فرمانده گروه نکاتی را متذکر میشدند از جمله از خدعه و نیرنگ و زنجیر زدن به دست و پا و همچنین مثله کردن نهی نمودند:
وَ لَا تَغْدِرُوا، وَ لَا تَغُلُّوا، وَ لَا تُمَثِّلُوا[15]
کلینی در کافی[16] این روایت را گزارش نموده است.
روایت سومدر آیه قصاص پس از آن که به حق ولی دم برای قصاص اشاره شده، آمده است «فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْل[17] »؛ اسحاق بن عمّار معنای این فراز از آیه را از امام صادق(علیهالسلام) سوال نمود. امام(علیهالسلام) پاسخ دادند نهی از اسراف در قتل یعنی نهی از کشتن کس دیگری به جز قاتل و یا مثله کردن قاتل:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ، عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ(علیهالسلام): إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً» فَمَا هذَا الْإِسْرَافُ الَّذِي نَهَى اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- عَنْهُ؟ قَالَ: «نَهى أَنْ يَقْتُلَ غَيْرَ قَاتِلِهِ، أَوْ يُمَثِّلَ بِالْقَاتِلِ»[18]
آنچه در قصاص ثابت است کشتن و سلب حیات است اما شکنجه، قطعه قطعه بدن و... حتی اگر قاتل چنین کاری را نسبت به مقتول کرده باشد، جایز نیست.
روایت چهارمامام علی(علیهالسلام)پس از ضربت خوردن، سفارشهایی را نسبت به ابن ملجم که اسیر ایشان بود بیان میکنند از جمله این که اگر خواستید قصاص را اجرا کنید نباید وی را مثله کنید:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیهالسلام) لَمَّا قَتَلَهُ ابْنُ مُلْجَمٍ- قَالَ احْبِسُوا هَذَا الْأَسِيرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَى بِمَا صَنَعَ بِي إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ وَ إِنْ شِئْتُ عَفَوْتُ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِكَ إِلَيْكُمْ فَإِنْ بَدَا لَكُمْ أَنْ تَقْتُلُوهُ فَلَا تُمَثِّلُوا بِه[19]
روایت پنجمدر نهج البلاغه[20] وصیت امام علی(علیهالسلام) به فرزندشان امام حسن(علیهالسلام) پس از ضربت خوردن چنین است که شما حق ندارید به بهانه ترور من، خون مسلمانان را بریزید. تنها یک نفر قاتل من است که یک ضربه به من زده است پس شما او را تنها یک ضربه بزنید و او را مثله نکنید:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الرَّضِيُّ فِي نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیهالسلام) فِي وَصِيَّتِهِ لِلْحَسَنِ(علیهالسلام): يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ- لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ (هَذِهِ الضَّرْبَةِ) فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا يُمَثَّلْ بِالرَّجُل...[21]
مفهوم شناسی تمثیلمحور روایاتی که گذشت، ممنوعیت و حرام بودن «تمثیل» است. اکنون آنچه مهم است مفهوم «تمثیل» است که در متن روایات بالا بدان اشارهای نشده است.
«تمثیل» در لغت به معنای عقوبت و تنکیل است، آن هم عقوبت و مجازات عبرتآمیز. ابن فارس مینویسد: «مَثَّل به، إذا نَكَّل[22] » همچنین راغب اصفهانی مینویسد:
الْمُثْلَةُ: نقمة تنزل بالإنسان فيجعل مثالا يرتدع به غيره، و ذلك كالنّكال.مُثْلَة- نقمت و درد و رنجى كه به انسانى برسد و مثالى ميشود براى ديگران مثل- نكال- يعنى مجازات سختى كه عبرت شود.این معنا در قرآن نیز به کار رفته است آنجا که از عذابهایی که بر اقوام پیش رفته و مایه عبرت امروزیان است با تعبیر «الْمَثُلاتُ» یاد میکند.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ[23]
(اى رسول ما) كافران پيش از تقاضاى آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضاى تعجيل در عذاب مىكنند؟ در صورتى كه چه عقوبتهاى عبرتآموز بر امّتان كافر گذشته رسيد! و خدا بر ظلم خلق هم بسيار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است.
در روایتی این تعبیر به کار رفته است و امام خمینی(قدّسسرّه) آن را به نوعی عقوبت معنا میکنند. در روایت آمده است:
حَلْقُ اللِّحْيَةِ مِنَ الْمُثْلَةِ وَ مَنْ مَثَّلَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ[24]
تراشیدن ریش از مثله شمرده میشود و هر که مثله کند لعنت خدا بر او باد.
امام خمینی(قدّسسرّه) در شرح این روایت بیان میکند که در زمان قدیم اگر سلطان قصد مجازات و عقوبت کسی را داشت حکم به تراشیدن ریش وی میکرد.
به هر حال مجموع این روایات نشان میدهد مفهوم «تمثیل» منصرف به عقوبت است، در حالی که بحث ما در کالبد شکافی به هیچ عنوان عقوبت و یا عبرت شمرده نمیشود بلکه فعالیتی علمی است در دانش پزشکی که با اهدافی چون آموزش، کشف بیماری، کشف جنایت و... صورت میگیرد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله